سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کانون فرهنگی مهدویت شهر صلوات دورود

حکمت های نهج البلاغه 350-420

حکمت 350
روانشناسى مردان ستمکار
(سیاسى، اجتماعى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: مردم ستمکار را سه نشان است: با سرکشى به ما فوق خود ستم روا دارد، و به زیردستان خود با زور و چیرگى ستم مى‏کند، و ستمکاران را یارى مى‏دهد
حکمت 351
امیدوارى در سختى‏ها
(معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: چون سختى‏ها به نهایت رسد، گشایش پدید آید، و آن هنگام که حلقه‏هاى بلا تنگ گردد آسایش فرا رسد.
حکمت 352
اعتدال در پرداخت به امور خانواده
(اخلاق اجتماعى، خانوادگى) و درود خدا بر او، فرمود: (به برخى از یاران خود فرمود) بیشترین اوقات زندگى را به زن و فرزندت اختصاص مده، زیرا اگر زن و فرزندت از دوستان خدا باشند خدا آنها را تباه نخواهد کرد، و اگر دشمنان خدایند، چرا غم دشمنان خدا را مى‏خورى
حکمت 353
بزرگترین عیب
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: بزرگ‏ترین عیب آن که چیزى را که در خود دارى، بر دیگران عیب بشمارى
حکمت 354
روش تبریک گفتن در تولّد فرزند
(اجتماعى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (در حضور امام، شخصى با این عبارت، تولّد نوزادى را تبریک گفت «قدم دلاورى یکّه سوار مبارک باد»«» چنین مگو بلکه بگو: خداى بخشنده را شکرگزار، و نوزاد بخشیده بر تو مبارک، امید که بزرگ شود و از نیکوکارى‏اش بهرمند گردى
حکمت 355
پرهیز از تجمّل گرایى
(اقتصادى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: (وقتى یکى از کارگزاران امام خانه با شکوهى ساخت به او فرمود) سکّه‏هاى طلا و نقره سر بر آورده خود را آشکار ساختند، همانا ساختمان مجلّل بى‏نیازى و ثروتمندى تو را مى‏رساند.
حکمت 356
قدرت خداوند در روزى رسانى
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: (از امام پرسیدند اگر در خانه مردى را به رویش بندند، روزى او از کجا خواهد آمد فرمود)

از آن جایى که مرگ او مى‏آید
حکمت 357
روش تسلیت گفتن
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: (مردمى را در مرگ یکى از خویشاوندانشان چنین تسلیت گفت) مردن از شما آغاز نشده، و به شما نیز پایان نخواهد یافت. این دوست شما به سفر مى‏رفت، اکنون پندارید که به یکى از سفرها، رفته، اگر او باز نگردد، شما به سوى او خواهید رفت.
حکمت 358
مسؤولیّت نعمت‏ها
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: اى مردم، باید خدا شما را به هنگام نعمت همانند هنگامه کیفر، ترسان بنگرد. زیرا کسى که رفاه و گشایش را زمینه گرفتار شدن خویش نداند، پس خود را از حوادث ترسناک ایمن مى‏پندارد، و آن کس که تنگدستى را آزمایش الهى نداند پاداشى را که امیدى به آن بود از دست خواهد داد.
حکمت 359
راه خودسازى
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: اى اسیران آرزوها، بس کنید زیرا صاحبان مقامات دنیا را تنها دندان حوادث روزگار به هراس افکند، اى مردم کار تربیت خود را خود بر عهده گیرید، و نفس را از عادت‏هایى که به آن حرص دارد باز گردانید.
حکمت 360
ضرورت پرهیز از بدگمانى
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: شایسته نیست به سخنى که از دهان کسى خارج شد، گمان بد ببرى، چرا که براى آن برداشت نیکویى مى‏توان داشت.
حکمت 361
روش خواستن از خدا
(عبادى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: هر گاه از خداى سبحان درخواستى دارى، ابتدا بر پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله و سلّم درود بفرست، سپس حاجت خود را بخواه، زیرا خدا بزرگوارتر از آن است که از دو حاجت درخواست شده، یکى را برآورد و دیگرى را باز دارد.
حکمت 362
ضرورت پرهیز از جدال و درگیرى
(اجتماعى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: هر کس که از آبروى خود بیمناک است از جدال بپرهیزد.
حکمت 363
نشانه بى‏خردى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: شتاب پیش از توانایى بر کار، و سستى پس از به دست آوردن فرصت از بى‏خردى است.
حکمت 364
جایگاه پرسیدن
(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: از آنچه پدید نیامده نپرس، که آنچه پدید آمده براى سرگرمى تو کافى است.
حکمت 365
ارزش‏هاى اخلاقى
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: اندیشه، آیینه‏اى شفّاف و عبرت از حوادث، بیم دهنده‏اى خیر اندیش است، و تو را در ادب کردن نفس همان بس که از آنچه انجام دادنش را براى دیگران نمى‏پسندى بپرهیزى.
حکمت 366
هماهنگى علم و عمل
(عملى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: علم و عمل پیوندى نزدیک دارند.

و کسى که دانست باید به آن عمل کند، چرا که علم، عمل را فراخواند، اگر پاسخش داد مى‏ماند و گر نه کوچ مى‏کند.
حکمت 367
روش برخورد با دنیا
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: اى مردم، کالاى دنیاى حرام چون برگ‏هاى خشکیده وبا خیز است، پس از چراگاه آن دورى کنید، که دل کندن از آن لذّت بخش‏تر از اطمینان داشتن به آن است، و به قدر ضرورت از دنیا برداشتن بهتر از جمع آورى سرمایه فراوان است. آن کس که از دنیا زیاد برداشت به فقر محکوم است، و آن کس که خود را از آن بى‏نیاز انگاشت در آسایش است، و آن کس که زیور دنیا دیدگانش را خیره سازد دچار کور دلى گردد، و آن کس که به دنیاى حرام عشق ورزید، درونش پر از اندوه شد، و غم و اندوه‏ها در خانه دلش رقصان گشت، که از سویى سرگرمش سازند، و از سویى دیگر رهایش نمایند، تا آنجا که گلویش را گرفته در گوشه‏اى بمیرد، رگ‏هاى حیات او قطع شده، و نابود ساختن او بر خدا آسان، و به گور انداختن او به دست دوستان است. امّا مؤمن با چشم عبرت به دنیا مى‏نگرد، و از دنیا به اندازه ضرورت برمى‏دارد، و سخن دنیا را از روى دشمنى مى‏شنود، چرا که تا گویند سرمایه دار شد، گویند تهیدست گردید، و تا در زندگى شاد مى‏شوند، با فرا رسیدن مرگ غمگین مى‏گردند، و این اندوه چیزى نیست که روز پریشانى و نومیدى هنوز نیامده است.
حکمت 368
فلسفه کیفر و پاداش
(عبادى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: همانا خداوند پاداش را بر اطاعت، و کیفر را بر نافرمانى قرار داد، تا بندگان را از عذابش برهاند، و به سوى بهشت کشاند.
حکمت 369
خبر از مسخ ارزش‏ها
(اجتماعى، تاریخى سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: روزگارى بر مردم خواهد آمد که از قرآن جز نشانى، و از اسلام جز نامى، باقى نخواهد ماند. مسجدهاى آنان در آن روزگار آبادان، امّا از هدایت ویران است. مسجد نشینان و سازندگان بناهاى شکوهمند مساجد، بدترین مردم زمین مى‏باشند، که کانون هر فتنه، و جایگاه هر گونه خطاکارى‏اند، هر کس از فتنه بر کنار است او را به فتنه باز گردانند، و هر کس که از فتنه عقب مانده او را به فتنه‏ها کشانند، که خداى بزرگ فرماید: «به خودم سوگند، بر آنان فتنه‏اى بگمارم که انسان شکیبا در آن سرگردان ماند» و چنین کرده است، و ما از خدا مى‏خواهیم که از لغزش غفلت‏ها در گذرد.
حکمت 370
هدفدارى انسان و ضرورت تقوا

(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: (نقل کردند که امام علیه السّلام کمتر بر منبرى مى‏نشست که پیش از سخن این عبارت را نگوید:) اى مردم از خدا بترسید، هیچ کس بیهوده آفریده نشد تا به بازى پردازد، و او را به حال خود وانگذاشته‏اند تا خود را سرگرم کارهاى بى‏ارزش نماید، و دنیایى که در دیده‏ها زیباست، جایگزین آخرتى نشود که آن را زشت مى‏انگارند، و مغرورى که در دنیا به بالاترین مقام رسیده،

چون کسى نیست که در آخرت به کمترین نصیبى رسیده است.
حکمت 371
ارزش‏هاى والاى اخلاقى
(اخلاقى، معنوى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: هیچ شرافتى برتر از اسلام، و هیچ عزّتى گرامى‏تر از تقوا، و هیچ سنگرى نیکوتر از پارسایى، و هیچ شفاعت کننده‏اى کار سازتر از توبه، و هیچ گنجى بى‏نیاز کننده‏تر از قناعت، و هیچ مالى در فقر زدایى، از بین برنده‏تر از رضایت دادن به روزى نیست. و کسى که به اندازه کفایت زندگى از دنیا بردارد به آسایش دست یابد، و آسوده خاطر گردد، در حالى که دنیا پرستى کلید دشوارى، و مرکب رنج و گرفتارى است، و حرص ورزى و خود بزرگ بینى و حسادت، عامل بى‏پروایى در گناهان است، و بدى، جامع تمام عیب‏ها است.
حکمت 372
عوامل استحکام دین و دنیا
(علمى، اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: (به جابر بن عبد اللَّه انصارى فرمود) اى جابر استوارى دین و دنیا به چهار چیز است: عالمى که به علم خود عمل کند، و جاهلى که از آموختن سرباز نزند، و بخشنده‏اى که در بخشش بخل نورزد، و فقیرى که آخرت خود را به دنیا نفروشد. پس هر گاه عالم علم خود را تباه کند، نادان به آموختن روى نیاورد، هر گاه بى‏نیاز در بخشش بخل ورزد، تهیدست آخرت خویش را به دنیا فروشد. اى جابر کسى که نعمت‏هاى فراوان خدا به او روى کرد، نیازهاى فراوان مردم نیز به او روى آورد، پس اگر صاحب نعمتى حقوق واجب الهى را بپردازد، خداوند نعمت‏ها را بر او جاودانه سازد، و آن کس که حقوق واجب الهى در نعمت‏ها را نپردازد، خداوند، آن را به زوال و نابودى کشاند.
حکمت 373
مراحل امر به معروف و نهى از منکر
(اخلاقى، اجتماعى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: (ابن جریر طبرى در تاریخ خود از عبد الرحمن بن ابى لیلى فقیه نقل کرد، که براى مبارزه با حجّاج به کمک ابن اشعث برخاست،«» براى تشویق مردم گفت من از على علیه السّلام «که خداوند درجاتش را در میان صالحان بالا برد، و ثواب شهیدان و صدّیقان به او عطا فرماید» در حالى که با شامیان رو برو شدیم شنیدم که فرمود) اى مؤمنان» هر کس تجاوزى را بنگرد، و شاهد دعوت به منکرى باشد، و در دل آن را انکار کند خود را از آلودگى سالم داشته است، و هر کس با زبان آن را انکار کند پاداش آن داده خواهد شد، و از اوّلى برتر است، و آن کس که با شمشیر به انکار بر خیزد تا کلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد، او را رستگارى را یافته و نور یقین در دلش تابیده.
حکمت 374
مراحل امر به معروف و نهى از منکر
(اخلاقى، اجتماعى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: (و همانند حکمت گذشته، سخن دیگرى از امام نقل شد) گروهى، منکر را با دست و زبان و قلب انکار مى‏کنند، آنان تمامى خصلت‏هاى نیکو را در خود

گرد آورده‏اند. گروهى دیگر، منکر را با زبان و قلب انکار کرده، امّا دست به کارى نمى‏برند، پس چنین کسى دو خصلت از خصلت‏هاى نیکو را گرفته و دیگرى را تباه کرده است. و بعضى منکر را تنها با قلب انکار کرده، و با دست و زبان خویش اقدامى ندارند، پس دو خصلت را که شریف‏تر است تباه ساخته‏اند و یک خصلت را به دست آورده‏اند. و بعضى دیگر منکر را با زبان و قل و دست رها ساخته‏اند که چنین کسى از آنان، مرده‏اى میان زندگان است«».
و تمام کارهاى نیکو، و جهاد در راه خدا، برابر امر به معروف و نهى از منکر، چونان قطره‏اى«» بر دریاى موّاج و پهناور است، و همانا امر به معروف و نهى از منکر، نه اجلى را نزدیک مى‏کنند، و نه از مقدار روزى مى‏کاهند، و از همه اینها برتر، سخن حق در پیش روى حاکمى ستمکار است.
حکمت 375
مراحل شکست در مبارزه
(سیاسى، نظامى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (از ابى جحیفه«» نقل شد، گفت از امیر مؤمنان شنیدم که فرمود علیهم السّلام) اوّلین مرحله از جهاد که در آن باز مى‏مانید، جهاد با دستانتان، سپس جهاد با زبان، و آنگاه جهاد با قلب‏هایتان مى‏باشد، پس کسى که با قلب، معروفى را ستایش نکند، و منکرى را انکار نکند، قلبش واژگون گشته، بالاى آن پایین، و پایین قلب او بالا قرار خواهد گرفت.
حکمت 376
سر انجام حق و باطل
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: حق سنگین امّا گواراست، و باطل، سبک امّا کشنده.
حکمت 377
ضرورت ترسیدن از عذاب الهى
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: بر بهترین افراد این امّت از عذاب الهى ایمن مباشید زیرا که خداى بزرگ فرمود. «از کیفر خدا ایمن نیستند جز زیانکاران» و بر بدترین افراد این امّت از رحمت خدا نومید مباشید زیرا که خداى بزرگ فرمود. «همانا از رحمت خدا نومید نباشند جز کافران»
حکمت 378
آثار شوم بخل ورزى
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: بخل ورزیدن کانون تمام عیب‏ها، و مهارى است که انسان را به سوى هر بدى مى‏کشاند.
حکمت 379
اقسام روزى و پرهیز از حرص زدن
(اقتصادى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: اى فرزند آدم روزى دو گونه است، روزیى که تو آن را جویى، و روزیى که تو را مى‏جوید، که اگر به سراغش نروى به سوى تو آید. پس اندوه سال خود را بر اندوه امروزت منه، که بر طرف کردن اندوه هر روز از عمر تو را کافى است. اگر سال آینده در شمار عمر تو باشد همانا خداى بزرگ در هر روز سهم تو را خواهد داد،

و اگر از شمار عمرت نباشد تو را با اندوه آنچه کار است که هرگز جوینده‏اى در گرفتن سهم روزى تو بر تو پیشى نگیرد، و چیره شونده‏اى بر تو چیره نگردد، و آنچه براى تو مقدّر گشته بى‏کم و کاست به تو خواهد رسید.
مى‏گویم: (این سخن امام علیه السّلام در حکمت 267 آمده، امّا چون در اینجا همان مفاهیم آشکارتر و روشن‏تر بیان گردید آن را بر أساس روشى که در آغاز کتاب تذکّر دادیم آوردیم».
حکمت 380
ضرورت یاد مرگ
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: چه بسیار کسانى که در آغاز روز بودند و به شامگاه نرسیدند، و چه بسیار کسانى که در آغاز شب بر او حسد مى‏بردند و در پایان شب عزاداران به سوگشان نشستند.
حکمت 381
ضرورت راز دارى و کنترل زبان
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: سخن در بند توست، تا آن را نگفته باشى، و چون گفتى، تو در بند آنى، پس زبانت را نگهدار چنانکه طلا و نقره خود را نگه مى‏دارى، زیرا چه بسا سخنى که نعمتى را طرد یا نعمتى را جلب کرد.
حکمت 382
ارزش سکوت
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: آنچه نمى‏دانى مگو، بلکه همه آنچه را که مى‏دانى نیز مگو، زیرا خداوند بزرگ بر اعضاء بدنت چیزهایى را واجب کرده که از آنها در روز قیامت بر تو حجّت آورد.
حکمت 383
تلاش در اطاعت و بندگى
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: بترس که خداوند تو را به هنگام گناهان بنگرد، و در طاعت خویش نیابد، آن گاه از زیانکارى، هر گاه نیرومند شدى توانت را در طاعت پروردگار به کار گیر، و هر گاه ناتوان گشتى، ناتوانى را در نافرمانى خدا قرار ده.
حکمت 384
راه چگونه زیستن
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: به دنیا آرامش یافتن در حالى که ناپایدارى آن مشاهده مى‏گردد، از نادانى است، و کوتاهى در اعمال نیکو با وجود یقین به پاداش آن، زیانکارى است، و قبل از آزمودن اشخاص، اطمینان پیدا کردن از عجز و ناتوانى است.
حکمت 385
دنیا شناسى
(علمى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: از خوارى دنیا نزد خدا همان بس که جز در دنیا، نافرمانى خدا نکنند، و جز با رها کردن دنیا به پاداش الهى نتوان رسید.
حکمت 386
ضرورت استقامت
(علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: جوینده چیزى یا به آن یا به برخى از آن، خواهد رسید.
حکمت 387
شناخت خوبى‏ها و بدى‏ها
(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: خیرى که در پى آن آتش باشد، خیر نخواهد بود، و شرّى که در پى آن بهشت است شرّ نخواهد بود، و هر نعمتى بى‏بهشت ناچیز است، و هر بلایى بى‏جهنّم، عافیّت است.
حکمت 388
فقر زدایى و سلامت
(اقتصادى، بهداشتى) و درود خدا بر او، فرمود: آگاه باشید که فقر نوعى بلا است. و سخت‏تر از تنگدستى بیمارى تن و سخت تر از بیمارى تن، بیمارى قلب است، آگاه باشید که همانا عامل تندرستى تن، تقواى دل است.

حکمت 389
ضرورت عمل گرایى
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که کردارش او را به جایى نرساند، بزرگى خاندانش، او را به پیش نخواهد راند. [در نقل دیگرى آمده که‏] آن کس که ارزش خویش را دست بدهد، بزرگى خاندانش او را سودى نخواهد رساند.
حکمت 390
برنامه ریزى صحیح در زندگى
(اخلاقى، اجتماعى، اخلاق خانواده) و درود خدا بر او، فرمود: مؤمن باید شبانه روز خود را به سه قسم تقسیم کند، زمانى براى نیایش و عبادت پروردگار، و زمانى براى تأمین هزینه زندگى، و زمانى براى واداشتن نفس به لذّت‏هایى که حلال و مایه زیبایى است. خردمند را نشاید جز آن که در پى سه چیز حرکت کند: کسب حلال براى تأمین زندگى، یا گام نهادن در راه آخرت، یا به دست آوردن لذّت‏هاى حلال.
حکمت 391
ضرورت ترک حرام و غفلت زدگى
(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: از حرام دنیا چشم پوش، تا خدا زشتى‏هاى آن را به تو نمایاند، و غافل مباش که لحظه‏اى از تو غفلت نشود.
حکمت 392
راه شناخت انسان‏ها (سخن گفتن)
(علمى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: سخن بگویید تا شناخته شوید، زیرا که انسان در زیر زبان خود پنهان است.
حکمت 393
روش برخورد با دنیا
(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: از دنیا آن مقدار که به تو مى‏رسد، بردار، و از آنچه پشت کند، روى گردان، و اگر نتوانى، در جستجوى دنیا نیکو تلاش کن. (و از خداوند اندازه آن در نگذر).
حکمت 394
ارزش سخن
(علمى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: بسا سخن که از حمله مسلّحانه کارگرتر است.
حکمت 395
ارزش قناعت
(اقتصادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: هر مقدار که قناعت کنى کافى است.
حکمت 396
راه خوب زیستن
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: مرگ بهتر از تن به ذلّت دادن و به اندک ساختن بهتر از دست نیاز به سوى مردم داشتن است. اگر به انسان نشسته در جاى خویش چیزى ندهند. با حرکت و تلاش نیز نخواهند داد، روزگار دو روز است، روزى به سود تو، و روزى به زیان تو است، پس آنگاه که به سود تو است به خوشگذرانى و سرکشى روى نیاور، و آنگاه که به زیان تو است شکیبا باش،
حکمت 397
عطر خوب
(تجمّل و زیبایى، بهداشتى) و درود خدا بر او، فرمود: چه خوب است عطر مشک، تحمّل آن سبک و آسان، و بوى آن خوش و عطر آگین است.
حکمت 398
ترک غرور و یاد مرگ
(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: فخر فروشى را کنار بگذار، تکبّر و خود بزرگ بینى را رها کن، به یاد مرگ باش.
حکمت 399
حقوق متقابل پدر و فرزند
(اخلاقى، حقوقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: همانا فرزند را به پدر، و پدر را به فرزند حقّى است. حق پدر بر فرزند این است که فرزند در همه چیز جز نافرمانى خدا، از پدر اطاعت کند، و حق فرزند بر پدر آن که نام نیکو
بر فرزند نهد، خوب تربیتش کند، و او را قرآن بیاموزد«».
حکمت 400
شناخت واقعیّت‏ها و خرافات
(علمى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: چشم زخم حقیقت دارد، استفاده از نیروهاى مرموز طبیعت حقیقت دارد، سحر و جادو وجود دارد«»، و فال نیک راست است، و رویداد بد را بد شگون دانستن، درست نیست، بوى خوش درمان و نشاط آور، عسل درمان کننده و نشاط آور، سوارى بهبودى آور، و نگاه به سبزه زار درمان کننده و نشاط آور است
حکمت 401
ضرورت هماهنگى با مردم
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: هماهنگى در اخلاق و رسوم مردم، ایمن ماندن از دشمنى و کینه‏هاى آنان است.
حکمت 402
ضرورت موقعیّت شناسى
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: (شخصى در حضور امام سخنى بزرگتر از شأن خود گفت، فرمود) پر در نیاورده پرواز کردى، و در خردسالى آواز بزرگان سر دادى
(شکیر، نخستین پرهایى است که بر بال پرنده مى‏روید و نرم و لطیف است و سقب، شتر خردسال است زیرا شتر بانگ در نیاورد تا بالغ شود.)
حکمت 403
پرهیز از کارهاى گوناگون
(علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که به کارهاى گوناگون پردازد، خوار شده، پیروز نمى‏گردد
حکمت 404
تفسیر لا حول و لا قوة الّا باللَّه
(علمى، تفسیرى) و درود خدا بر او، فرمود: (از امام معنى لا حول و لا قوّة الا بالله، را پرسیدند. پاسخ داد:) ما برابر خدا مالک چیزى نیستیم، و مالک چیزى نمى‏شویم جز آنچه او به ما بخشیده است، پس چون خدا چیزى به ما ببخشد که خود سزاوارتر است، وظایفى نیز بر عهده ما گذاشته، و چون آن را از ما گرفت تکلیف خود را از ما بر داشته است.
حکمت 405
جاهلان متظاهر به دین
(اعتقادى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: (چون عمّار پسر یاسر با مغیرة بن شعبه«» بحث مى‏کرد و پاسخ او را مى‏داد، امام به او فرمود) اى عمّار مغیره را رها کن، زیرا او از دین به مقدارى که او را به دنیا نزدیک کند، برگرفته، و به عمد حقائق را بر خود پوشیده داشت، تا شبهات را بهانه لغزش‏هاى خود قرار دهد.
حکمت 406
اخلاق تهیدستان و توانگران
(اخلاقى، اجتماعى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: چه نیکو است فروتنى توانگران برابر مستمندان، براى به دست آوردن پاداش الهى، و نیکوتر از آن خویشتندارى مستمندان برابر توانگران براى توکّل به خداوند است.
حکمت 407
ارزش عقل
(علمى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: خدا عقل را به انسانى نداد جز آن که روزى او را با کمک عقل نجات بخشید.
حکمت 408
سر انجام حق ستیزى
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: هر کس با حق در افتاد نابود شد.
حکمت 409
هماهنگى قلب و چشم
(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: قلب، کتاب چشم است (آنچه چشم بنگرد در قلب نشیند)«»
حکمت 410
ارزش پرهیزگارى
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: تقوا در رأس همه ارزش‏هاى اخلاقى است.

حکمت 411
احترام به استاد
(اخلاق اجتماعى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: با آن کس که تو را سخن آموختن به درشتى سخن مگو، و با کسى که راه نیکو سخن گفتن، به تو آموخت لاف بلاغت مزن.
حکمت 412
راه خود سازى
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: در تربیت خویش تو را بس که از آنچه بر دیگران نمى‏پسندى دورى کنى.
حکمت 413
راه تحمّل مصیبت‏ها
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: در مصیبت‏ها یا چون آزادگان باید شکیبا بود، و یا چون ابلهان خود را به فراموشى زد.
حکمت 414
راه تحمّل مصیبت‏ها
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: (در روایت دیگرى آمد که اشعث بن قیس را در مرگ فرزندش اینگونه تسلیت داد:) یا چون مردان بزرگوار شکیبا، و یا چون چهارپایان بى تفاوت باش.
حکمت 415
دنیا شناسى
(اعتقادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (در وصف دنیاى حرام) (دنیا) فریب مى‏دهد، زیان مى‏رساند و تند مى‏گذرد. از این رو خدا دنیا را پاداش دوستان خود نپسندید، و آن را جایگاه کیفر دشمنان خود قرار نداد، و همانا مردم دنیا چون کاروانى باشند که هنوز بار انداز نکرده کاروان سالار بانگ کوچ سر دهد تا بار بندند و برانند.
حکمت 416
روش برخورد با دنیا
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: (به فرزندش امام مجتبى علیه السّلام خطاب کرد:) چیزى از دنیاى حرام براى پس از مرگت باقى مگذار، زیرا آنچه از تو مى‏ماند نصیب یکى از دو تن خواهد شد، یا شخصى است که آن را در طاعت خدا به کار گیرد، پس سعادتمند مى‏شود به چیزى که تو را به هلاکت افکنده است. و یا شخصى که آن را در نافرمانى خدا به کار گیرد، پس هلاک مى‏شود به آنچه که تو جمع آورى کردى، پس تو در گناه او را یارى کرده‏اى، که هیچ یک از این دو نفر سزاوار آن نیستند تا بر خود مقدّم دارى. (این حکمت به گونه دیگرى نیز نقل شده) پس از ستایش پروردگار آنچه از دنیا هم اکنون در دست تو است، پیش از تو در دست دیگران بود، و پس از تو نیز به دست دیگران خواهد رسید، و همانا تو براى دو نفر مال خواهى اندوخت، یا شخصى که اموال جمع شده تو را در طاعت خدا به کار گیرد، پس به آنچه که تو را به هلاکت افکند سعادتمند مى‏شود، یا کسى است که آن را در گناه به کار اندازد، پس با اموال جمع شده تو هلاک خواهد شد، که هیچ یک از این دو نفر سزاوار نیستند تا بر خود مقدّمشان بدارى، و بار آنان را بر دوش کشى، پس براى گذشتگان رحمت الهى، و براى بازماندگان روزى خدا را امیدوار باش.
حکمت 417
شرائط توبه و استغفار
(اعتقادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (شخصى در حضور امام علیه السّلام بدون توجه لازم گفت: استغفر اللَّه، امام فرمود) مادرت بر تو بگرید، مى‏دانى معناى استغفار چیست استغفار درجه والا مقامان است، و داراى شش معنا است، اوّل-  پشیمانى از آنچه گذشت، دوّم-  تصمیم به عدم بازگشت، سوم-  پرداختن حقوق مردم‏

                         731
چنانکه خدا را پاک دیدار کنى که چیزى بر عهده تو نباشد، چهارم-  تمام واجب‏هاى ضایع ساخته را به جا آورى، پنجم-  گوشتى که از حرام بر اندامت روییده، با اندوه فراوان آب کنى، چنانکه پوست به استخوان چسبیده گوشت تازه بروید، ششم-  رنج طاعت را به تن بچشانى چنانکه شیرینى گناه را به او چشانده بودى، پس آنگاه بگویى، استغفر اللَّه
حکمت 418
ره آورد حلم
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: حلم و بردبارى، خویشاوندى است.
حکمت 419
مشکلات انسان
(علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: بیچاره فرزند آدم اجلش پنهان، بیمارى‏هایش پوشیده، اعمالش همه نوشته شده، پشّه‏اى او را آزار مى‏دهد، جرعه‏اى گلو گیرش شده او را از پاى در آورد، و عرق کردنى او را بد بو سازد.
حکمت 420
راه درمان شهوت، و عفو اهانت کننده
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: (اصحاب امام پیرامونش نشسته بودند که زنى زیبا از آنجا گذشت، حاضران دیده به آن زن دوختند. امام فرمود:) همانا دیدگان این مردان به منظره شهوت آمیز دوخته شده و به هیجان آمده‏اند، هر گاه کسى از شما با نگاه به زنى به شگفتى آید، با همسرش بیامیزد که او نیز زنى چون زن وى باشد. (مردى از خوارج گفت: خدا این کافر را بکشد چقدر فقه مى‏داند مردم براى کشتن او برخاستند، امام فرمود) آرام باشید، دشنام را با دشنام باید پاسخ داد یا بخشیدن از گناه