سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کانون فرهنگی مهدویت شهر صلوات دورود

حکمت های نهج البلاغه270-350

حکمت 270
ضرورت حفظ اموال کعبه
(تاریخى، فقهى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: (در زمان حکومت عمر، نسبت به فراوانى زیور و زینت‏هاى کعبه صحبت شد، گروهى گفتند آنها را براى لشکر اسلام مصرف کن، کعبه زر و زینت نمى‏خواهد، وقتى از امیر المؤمنین علیه السّلام پرسیدند، فرمود) همانا قرآن بر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم هنگامى نازل گردید که اموال چهار قسم بود، اموال مسلمانان، که آن را بر أساس سهم هر یک از وارثان، تقسیم کرد، و غنیمت جنگى که آن را به نیازمندانش رساند، و خمس، که خدا جایگاه مصرف آن را تعیین فرمود، و صدقات، که خداوند راه‏هاى بخشش آن را مشخّص فرمود. و زیور آلات و زینت کعبه از اموالى بودند که خدا آن را به حال خود گذاشت، نه از روى فراموشى آن را ترک کرد، و نه از چشم خدا پنهان بود، تو نیز آن را به حال خود واگذار چنانکه خدا و پیامبرش آن را بحال خود واگذاشتند. (عمر گفت: اگر تو نبودى رسوا مى‏شدیم، و متعرّض زیور آلات کعبه نشد)
حکمت 271
روش صحیح قضاوت
(قضایى) و درود خدا بر او، فرمود: (دو نفر دزد را خدمت امام آوردند که از بیت المال دزدى کرده بودند، یکى برده مردم، و دیگرى برده‏اى جزو بیت المال بود، امام فرمود) برده‏اى که از بیت المال است حدّى بر او نیست، زیرا مال خدا مقدارى از مال خدا را خورده است، امّا دیگرى باید حدّ دزدى با شدّت بر او اجرا گردد (سپس دست او را برید).

حکمت 272
ضرورت استقامت در برداشتن کجى‏ها
(سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: اگر از این فتنه‏ها و لغزشگاه با قدرت بگذرم، دگرگونى‏هاى بسیار پدید مى‏آورم.
حکمت 273

ضرورت توکّل به خداوند
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: به یقین بدانید خداوند براى بنده خود هر چند با سیاست و سخت کوش و در طرح و نقشه نیرومند باشد، بیش از آنچه که در علم الهى«» وعده فرمود، قرار نخواهد داد، و میان بنده، هر چند ناتوان و کم سیاست باشد، و آنچه در قرآن براى او رقم زده حایلى نخواهد گذاشت، هر کس این حقیقت را بشناسد و به کار گیرد، از همه مردم آسوده‏تر است و سود بیشترى خواهد برد. و آن که آن را واگذارد و در آن شک کند، از همه مردم گرفتارتر و زیانکارتر است، چه بسا نعمت داده شده‏اى که گرفتار عذاب شود، و بسا گرفتارى که در گرفتارى ساخته شده و آزمایش گردد، پس اى کسى که از این گفتار بهرمند مى‏شوى، بر شکر گزارى بیفزاى، و از شتاب بى جا دست بردار، و به روزى رسیده قناعت کن.
حکمت 274
ضرورت عمل گرایى
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: علم خود را نادانى، و یقین خود را شک و تردید مپندارید، پس هر گاه دانستید عمل کنید، و چون به یقین رسیدید اقدام کنید.
حکمت 275
ضدّ ارزش‏هاى اخلاقى
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: طمع به هلاکت مى‏کشاند و نجات نمى‏دهد، و به آنچه ضمانت کند، وفادار نیست، و بسا نوشنده آبى که پیش از سیراب شدن گلو گیرش شد، و ارزش آنچه که بر سر آن رقابت مى‏کنند، هر چه بیشتر باشد، مصیبت از دست دادنش اندوهبارتر خواهد بود، و آرزوها چشم بصیرت را کور مى‏کند، و آنچه روزى هر کسى است بى جستجو خواهد رسید.
حکمت 276
پرهیز از دورویى‏ها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: خدایا به تو پناه مى‏برم که ظاهر من در برابر دیده‏ها نیکو، و درونم در آنچه که از تو پنهان مى‏دارم، زشت باشد، و بخواهم با اعمال و رفتارى که تو از آن آگاهى، توجّه مردم را به خود جلب نمایم، و چهره ظاهرم را زیبا نشان داده با اعمال نادرستى که درونم را زشت کرده به سوى تو آیم، تا به بندگانت نزدیک، و از خشنودى تو دور گردم.
حکمت 277
سوگند امام علیه السّلام
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: نه، سوگند به خدایى که با قدرت او شب تاریک را به سر بردیم که روز سپیدى در پى داشت، چنین و چنان نبود.
حکمت 278
ارزش تداوم عمل
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: کار اندکى که ادامه یابد، از کار بسیارى که از آن به ستوه آیى امیدوار کننده‏تر است.

حکمت 279
شناخت جایگاه واجبات و مستحبّات
(عبادى) و درود خدا بر او، فرمود: هر گاه مستحبات به واجبات زیان رساند آن را ترک کنید.
حکمت 280
یاد قیامت و آمادگى
(اعتقادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که به یاد سفر طولانى آخرت باشد خود را آماده مى‏سازد.
حکمت 281
برترى عقل از مشاهده چشم
(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: اندیشیدن همانند دیدن نیست، زیرا گاهى چشم‏ها دروغ مى‏نمایاند، امّا آن کس که از عقل نصیحت خواهد به او خیانت نمى‏کند.
حکمت 282
غرور، آفت پندپذیرى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: میان شما و پندپذیرى، پرده‏اى از غرور و خودخواهى وجود دارد.
حکمت 283
علل سقوط جامعه
(اجتماعى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: جاهلان شما پر تلاش، و آگاهان شما تن پرور و کوتاهى ورزند
حکمت 284
دانش نابود کننده عذرها
(علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: دانش، راه عذر تراشى را بهانه جویان بسته است.
حکمت 285
ضرورت استفاده از فرصت‏ها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: آنان که وقتشان پایان یافته خواستار مهلتند، و آنان که مهلت دارند کوتاهى مى‏ورزند.
حکمت 286
سرانجام خوشى‏ها
(سیاسى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: مردم چیزى را نگفتند خوش باد، جز آن که روزگار، روز بدى را براى او تدارک دید.
حکمت 287
مشکل درک قضا و قدر
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: (از قدر پرسیدند، پاسخ داد:) راهى است تاریک، آن را مى‏پمایید، و دریایى است ژرف، وارد آن نوشید، و رازى است خدایى، خود را به زحمت نیندازید.
حکمت 288
جهل و خوارى
(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: هر گاه خدا بخواهد بنده‏اى را خوار کند، دانش را از او دور سازد.
حکمت 289
الگوى کامل انسانیّت
(اخلاقى، اجتماعى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: در گذشته برادرى دینى داشتم«» که در چشم من بزرگ مقدار بود چون دنیاى حرام در چشم او بى‏ارزش مى‏نمود، و از شکم بارگى دور بود، پس آنچه را نمى‏یافت آرزو نمى‏کرد، و آنچه را مى‏یافت زیاده روى نداشت. در بیشتر عمرش ساکت بود، امّا گاهى که لب به سخن مى‏گشود بر دیگر سخنوران برترى داشت، و تشنگى پرسش کنندگان را فرو مى‏نشاند. به ظاهر ناتوان و مستضعف مى‏نمود، امّا در برخورد جدّى چونان شیر پیشه مى‏خروشید، یا چون مار بیابانى به حرکت در مى‏آمد. تا پیش قاضى نمى‏رفت دلیلى مطرح نمى‏کرد، و کسى را که عذرى داشت سرزنش نمى‏کرد، تا آن که عذر او را مى‏شنید، از درد شکوه نمى‏کرد، مگر پس از تندرستى و بهبودى، آنچه عمل مى‏کرد مى‏گفت، و بدانچه عمل نمى‏کرد چیزى نمى‏گفت، اگر در سخن گفتن بر او پیشى مى‏گرفتند در سکوت مغلوب نمى‏گردید.

و بر شنیدن بیشتر از سخن گفتن حریص بود. اگر بر سر دو راهى دو کار قرار مى‏گرفت، مى‏اندیشید که کدام یک با خواسته نفس نزدیک‏تر است با آن مخالفت مى‏کرد، پس بر شما باد روى آوردن به اینگونه از ارزش‏هاى اخلاقى، و با یکدیگر در کسب آنها رقابت کنید، و اگر نتوانستید، بدانید که به دست آوردن برخى از آن ارزش‏هاى اخلاقى بهتر از رها کردن همه است.
حکمت 290
مسؤولیّت نعمت‏ها
(اعتقادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اگر خدا بر گناهان وعده عذاب هم نمى‏داد، لازم بود به خاطر سپاسگزارى از نعمت‏هایش نافرمانى نشود.
حکمت 291
روش تسلیت گفتن
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: (جهت تسلیت گفتن به اشعث بن قیس در مرگ فرزندش) اى اشعث اگر براى پسرت اندوهناکى، به خاطر پیوند خویشاوندى سزاوارى، امّا اگر شکیبا باشى هر مصیبتى را نزد خدا پاداشى است. اى اشعث اگر شکیبا باشى تقدیر الهى بر تو جارى مى‏شود و تو پاداش داده خواهى شد و اگر بى تابى کنى نیز تقدیر الهى بر تو جارى مى‏شود و تو گناه کارى. اى اشعث پسرت تو را شاد مى‏ساخت و براى تو گرفتارى و آزمایش بود، و مرگ او تو را اندوهگین کرد در حالى که براى تو پاداش و رحمت است.
حکمت 292
عزاى پیامبر علیه السّلام و بى‏تابى‏ها
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: (به هنگام دفن رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) همانا شکیبایى نیکوست جز در غم از دست دادنت، و بى‏تابى ناپسند است جز در اندوه مرگ تو، مصیبت تو بزرگ، و مصیبت‏هاى پیش از تو و پس از تو ناچیزند.
حکمت 293
دوستى با احمق هرگز
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: همنشین بى‏خرد مباش، که کار زشت خود را زیبا جلوه داده، دوست دارد تو همانند او باشى.
حکمت 294
فاصله میان شرق و غرب
(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: (از فاصله میان مشرق و مغرب پرسیدند، فرمود:) به اندازه یک روز رفتن خورشید.
حکمت 295
شناخت دوستان و دشمنان
(اخلاقى اجتماعى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: دوستان تو سه گروهند، و دشمنان تو نیز سه دسته‏اند، امّا دوستانت: دوست تو و دوست دوست تو، و دشمن دشمن تو است، و امّا دشمنانت، پس دشمن تو، و دشمن دوست تو، و دوست دشمن تو است.
حکمت 296
پرهیز از دشمنى‏ها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (شخصى را دید که چنان بر ضد دشمنش مى‏کوشید که به خود زیان مى‏رسانید، فرمود:) تو مانند کسى هستى که نیزه در بدن خود فرو برد تا دیگرى را که در کنار اوست بکشد
حکمت 297

ضرورت عبرت گرفتن
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: عبرت‏ها چقدر فراوانند و عبرت پذیران چه اندک
حکمت 298
اعتدال در دشمنى‏ها
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که در دشمنى زیاده روى کند گناهکار، و آن کس که در دشمنى کوتاهى‏

                         703
کند ستمکار است، و هر کس که بى‏دلیل دشمنى کند نمى‏تواند با تقوا باشد
حکمت 299
نماز در نگرانى‏ها
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: آنچه که بین من و خدا نارواست اگر انجام دهم و مهلت دو رکعت نماز داشته باشم که از خدا عافیت طلبم، مرا اندوهگین نخواهد ساخت.
حکمت 300
شگفتى روزى بندگان
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: (از امام پرسیدند چگونه خدا با فراوانى انسان‏ها به حسابشان رسیدگى مى‏کند پاسخ داد:) آن چنانکه با فراوانى آنان روزیشان مى‏دهد (و باز پرسیدند چگونه به حساب انسان‏ها رسیدگى مى‏کند که او را نمى‏بینند فرمود) همان گونه که آنان را روزى مى‏دهد و او را نمى‏بینند
حکمت 301
احتیاط در فرستادن پیک‏ها و نامه‏ها
(اجتماعى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: فرستاده تو بیانگر میزان عقل تو، و نامه تو گویاترین سخنگوى تو است
حکمت 302
نیاز انسان به دعا
(معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که به شدّت گرفتار دردى است نیازش به دعا بیشتر از تندرستى است که از بلا در امان است نمى‏باشد.
حکمت 303
ارزش دنیا دوستى
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: مردم فرزندان دنیا هستند و هیچ کس را بر دوستى مادرش نمى‏توان سرزنش کرد.
حکمت 304
ضرورت پاسخ دادن به درخواستها
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: نیازمندى که به تو روى آورده فرستاده خداست، کسى که از یارى او دریغ کند، از خدا دریغ کرده، و آن کس که به او بخشش کند، به خدا بخشیده است.
حکمت 305
غیرتمندى و ترک زنا
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: غیرتمند هرگز زنا نمى‏کند.
حکمت 306
نگهدارندگى أجل
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: اجل، نگهبان خوبى است.«»
مى‏گویم: معناى سخن امام این است که انسان بر کشته شدن فرزندان بردبارى مى‏کند امّا در غارت و ربوده شدن اموال بردبار نیست.)
حکمت 307
مشکل مال غارت شده
(اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: آدم داغدار مى‏خوابد، امّا مال غارت شده، نمى‏خوابد.
مى‏گویم: (معناى سخن امام علیه السّلام این است که انسان بر کشته شدن فرزندان بردبارى مى‏کند امّا در غارت و ربوده شدن اموال بردبار نیست).
حکمت 308
ره آورد دوستى پدران
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: دوستى میان پدران، سبب خویشاوندى فرزندان است، و خویشاوندى به دوستى نیازمندتر است از دوستى به خویشاوندى.
حکمت 309
ارزش گمان مؤمن
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: از گمان مؤمنان بپرهیزید که خدا حق را بر زبان آنان قرار داده است.
حکمت 310
ضرورت اطمینان به وعده‏هاى الهى
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: ایمان بنده‏اى درست نباشد جز آن که اعتماد او به آنچه در دست خداست بیشتر از آن باشد که در دست اوست.
حکمت 311
نفرین امام علیه السّلام
(اعتقادى)

و درود خدا بر او، فرمود: (چون به شهر بصره رسید خواست انس بن مالک را به سوى طلحه و زبیر بفرستد تا آنچه از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم در باره آنان شنیده یادشان آورد، أنس، سر باز زد و گفت من آن سخن پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را فراموش کردم، فرمود)«» اگر دروغ مى‏گویى خداوند تو را به بیمارى برص (سفیدى روشن) دچار کند که عمّامه آن را نپوشاند.
(پس از نفرین امام (ع)، انس به بیمارى برص در سر و صورت دچار شد، که همواره نقاب مى‏زد)
حکمت 312
روانشناسى عبادات
(علمى، عبادى) و درود خدا بر او، فرمود: دل‏ها را روى آوردن و نشاط، و پشت کردن و فرارى است، پس آنگاه که نشاط دارند آن را بر انجام مستحبّات وادارید، و آنگاه که پشت کرده بى‏نشاط است، به انجام واجبات قناعت کنید.
حکمت 313
جامعیّت قرآن
(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: در قرآن اخبار گذشتگان، و آیندگان، و احکام مورد نیاز زندگى‏تان وجود دارد.
حکمت 314
روش برخورد با متجاوز
(سیاسى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: سنگ را از همان جایى که دشمن پرت کرده، باز گردانید، که شر را جز شر پاسخى نیست.
حکمت 315
روش نویسندگى
(علمى، هنرى) و درود خدا بر او، فرمود: (به نویسنده خود عبید اللّه بن ابى رافع دستور داد) در دوات، لیقه بینداز، نوک قلم را بلند گیر، میان سطرها فاصله بگذار، و حروف را نزدیک به یکدیگر بنویس، که این شیوه براى زیبایى خط بهتر است.
حکمت 316
پیشوایى مؤمنان و تبهکاران
(اعتقادى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: من پیشواى مؤمنان، و مال، پیشواى تبهکاران است.
مى‏گویم: (معناى سخن امام این است که مؤمنان از من پیروى مى‏کنند و بدکاران پیرو مال مى‏باشند آنگونه که زنبوران عسل از رئیس خود اطاعت دارند)
حکمت 317
اختلاف مسلمین و انحراف یهودیان
(اعتقادى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: (شخصى یهودى به امام گفت: هنوز پیامبرتان را دفن نکرده، در باره‏اش اختلاف کردید، امام فرمود:) ما در باره آنچه که از او رسیده اختلاف کردیم، نه در خود او، امّا شما یهودیان، هنوز پاى شما پس از نجات از دریاى نیل خشک نشده بود که به پیامبرتان گفتید: «براى ما خدایى بساز، چنانکه بت پرستان خدایى دارند» و پیامبر شما گفت: «شما مردمى نادانید»
حکمت 318
قاطعیّت در مبارزات
(سیاسى، نظامى) و درود خدا بر او، فرمود: (از امام پرسیدند، با کدام نیرو بر حریفان خود پیروز شدى فرمود) کسى را ندیدم جز آن که مرا در شکست خود یارى مى‏داد
مى‏گویم: (امام به این نکته اشاره کرد که هیبت و ترس او در دل‏ها جاى مى‏گرفت)
حکمت 319
ره‏آورد شوم تهیدستى
(اقتصادى)

و درود خدا بر او، فرمود: (به پسرش محمد حنفیّه سفارش کرد) اى فرزند من از تهیدستى بر تو هراسناکم، از فقر به خدا پناه ببر، که همانا فقر، دین انسان را ناقص، و عقل را سرگردان، و عامل دشمنى«» است.
حکمت 320
روش صحیح پرسیدن
(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: (شخصى مسئله پیچیده‏اى سؤال کرد، فرمود) براى فهمیدن بپرس، نه براى آزار دادن، که نادان آموزش گیرنده، همانند داناست، و همانا داناى بى‏انصاف چون نادان بهانه جو است.
حکمت 321
قاطعیّت رهبرى در مشورت
(سیاسى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: (عبد اللّه بن عباس در مسئله‏اى نظر داد که امام آن را قبول نداشت و فرمود) بر تو است که رأى خود را به من بگویى، و من باید پیرامون آن بیندیشم، آنگاه اگر خلاف نظر تو فرمان دادم باید اطاعت کنى.«»
حکمت 322
ضرورت تقویت روحیّه مردم پس از جنگ
(سیاسى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: (وقتى امام از جنگ صفّین باز مى‏گشت به محلّه شبامیان«» رسید، آواز گریه زنان بر کشتگان جنگ را شنید، ناگاه حرب بن شرحبیل شبامى بزرگ قبیله شبامیان خدمت امام رسید به او فرمود) آیا آن گونه که مى‏شنوم، زنان شما بر شما چیره شده‏اند چرا آنان را از گریه و زارى باز نمى‏دارید (حرب پیاده و امام سوار بر اسب مى‏رفتند، به او فرمود) باز گرد، که پیاده رفتن رییس قبیله‏اى چون تو پشت سر من، موجب انحراف زمامدار و زبونى مؤمن است.
حکمت 323
علل انحراف خوارج
(سیاسى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: (در جنگ نهروان هنگامى که از کنار کشتگان خوارج مى‏گذشت فرمود) بدا به حال شما آن که شما را فریب داد به شما زیان رساند. (پرسیدند چه کسى آنان را فریفت، اى امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود) شیطان گمراه کننده، و نفسى که به بدى فرمان مى‏دهد، آنان را با آرزوها مغرور ساخت، و راه گناه را بر ایشان آماده کرد، و به آنان وعده پیروزى داد، و سرانجام به آتش جهنّم گرفتارشان کرد.
حکمت 324
خداترس در خلوتگاهها
(اعتقادى، اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: از نافرمانى خدا در خلوت‏ها بپرهیزید، زیرا همان که گواه است، داورى کند.
حکمت 325
اندوه عزاى محمد بن ابى بکر
(سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: (آنگاه که خبر کشته شدن محمد بن ابى بکر را به او دادند فرمود) همانا اندوه ما بر شهادت او، به اندازه شادى شامیان است، جز آن که از آنان یک دشمن، و از ما یک دوست کم شد.
حکمت 326
مهلت پذیرش توبه
(معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: عمرى که خدا از فرزند آدم پوزش را مى‏پذیرد شصت سال است.
حکمت 327
پیروزیهاى دروغین
(سیاسى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: پیروز نشد آن کس که گناه بر او چیرگى یافت، و آن کس که با بدى پیروز شد شکست خورده است.

حکمت 328
وظیفه سرمایه‏داران
(اقتصادى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: همانا خداى سبحان روزى فقراء را در اموال سرمایه‏داران قرار داده است، پس فقیرى گرسنه نمى‏ماند جز به کامیابى توانگران، و خداوند از آنان در باره گرسنگى گرسنگان خواهد پرسید.
حکمت 329
بى‏نیازى از عذر خواهى
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: بى‏نیازى از عذر خواهى، گرامى‏تر از عذر راستین است.
حکمت 330
مسؤولیت نعمت‏ها
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: کمترین حق خدا بر عهده شما اینکه از نعمت‏هاى الهى در گناهان یارى نگیرید.
حکمت 331
ارزش اطاعت و بندگى
(عبادى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: خداى سبحان طاعت را غنیمت زیرکان قرار داد آنگاه که مردم ناتوان، کوتاهى کنند.
حکمت 332
مسؤولیّت رهبرى
(سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: حاکم اسلامى، پاسبان خدا در زمین اوست.
حکمت 333
روانشناسى مؤمن
(علمى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: (در توصیف مؤمن فرمود) شادى مؤمن در چهره او، و اندوه وى در دلش پنهان است، سینه‏اش از هر چیزى فراخ‏تر، و نفس او از هر چیزى خوارتر است. برترى جویى را زشت، و ریاکارى را دشمن مى‏شمارد، اندوه او طولانى، و همّت او بلند است، سکوتش فراوان، و وقت او با کار گرفته است، شکرگزار و شکیبا و ژرف اندیش است. از کسى درخواست ندارد و نرم‏خو و فروتن است، نفس او از سنگ خارا سخت‏تر امّا در دیندارى از بنده خوارتر است.
حکمت 334
یاد مرگ و آرزوها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اگر بنده خدا أجل و پایان کارش را مى‏دید، با آرزو و فریب آن دشمنى مى‏ورزید.
حکمت 335
آفات اموال
(اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: براى هر کسى در مال او دو شریک است: وارث، و حوادث.
حکمت 336
مسؤولیّت وعده دادن
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که چیزى از او خواسته‏اند تا وعده نداده آزاد است.
حکمت 337
ضرورت عمل گرایى
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: دعوت کننده بى‏عمل، چون تیر انداز بدون کمان است.
حکمت 338
اقسام علم
(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: علم دو گونه است: علم فطرى و علم اکتسابى، علم اکتسابى اگر هماهنگ با علم فطرى«» نباشد سودمند نخواهد بود.
حکمت 339
قدرت و حاکمیّت اندیشه
(سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: استوارى رأى با کسى است که قدرت و دارایى دارد، با روى آوردن قدرت،

روى آورد، و با پشت کردن آن روى بر تابد.
حکمت 340
ارزش پاکدامنى و شکرگزارى
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: پاکدامنى زیور تهیدستى، و شکرگزارى زیور بى‏نیازى (ثروتمندى) است.
حکمت 341
روز دردناک ظالم
(سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: روز انتقام گرفتن از ظالم سخت‏تر از ستمکارى بر مظلوم است.
حکمت 342
راه بى‏نیازى
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: برترین بى‏نیازى و دارایى، نومیدى است از آنچه در دست مردم است.
حکمت 343

شناخت مردم و ضدّ ارزشها
(سیاسى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود: گفتارها نگهدارى مى‏شود، و نهان‏ها آشکار، و هر کسى در گرو اعمال خویش است، و مردم گرفتار کمبودها و آفت‏هایند جز آن را که خدا نگهدارد، در خواست کنندگانشان مردم آزار، و پاسخگویان به زحمت و رنج دچارند، و آن کس که در اندیشه از همه برتر است با اندک خشنودى یا خشمى از رأى خود باز مى‏گردد. و آن کس که از همه استوارتر است از نیم نگاهى ناراحت شود یا کلمه‏اى او را دگرگون سازد.
حکمت 344
ضرورت توجّه به فنا پذیرى دنیا
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: اى مردم از خدا بترسید، چه بسا آرزومندى که به آرزوى خود نرسید، و سازنده ساختمانى که در آن مسکن نکرد، و گرد آورنده‏اى که زود آنچه را گرد آورده رها خواهد کرد، شاید که از راه باطل گرد آورده، و یا حق دیگران را باز داشته، و با حرام به هم آمیخته، که گناهش بر گردن اوست، و با سنگینى بار گناه در مى‏گذرد، و با پشیمانى و حسرت به نزد خدا مى‏رود که: «در دنیا و آخرت زیان کرده و این است زیانکارى آشکار»
حکمت 345
یکى از راههاى پاک ماندن
(معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: دست نیافتن به گناه نوعى عصمت است.
حکمت 346
مشکلات درخواست کردن
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: آبروى تو چون یخى جامد است که درخواست آن را قطره قطره آب مى‏کند، پس بنگر که آن را نزد چه کسى فرو مى‏ریزى.
حکمت 347
جایگاه ستایش
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: ستودن بیش از آنچه که سزاوار است نوعى چاپلوسى، و کمتر از آن، درماندگى یا حسادت است.
حکمت 348
سخت‏ترین گناه
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: سخت‏ترین گناه، آن که گناهکار آن را کوچک بشمارد.

حکمت 349
الگوى انسان کامل
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که در عیب خود بنگرد از عیب جویى دیگران باز ماند، و کسى که به روزى خدا خشنود باشد بر آنچه از دست رود اندوهگین نباشد، و کسى که شمشیر ستم بر کشد با آن کشته شود، و آن کس که در کارها خود را به رنج اندازد خود را هلاک سازد، و هر کس خود را در گردابهاى بلا افکند غرق گردد، و هر کس به جاهاى بد نام قدم گذاشت متّهم گردید. و کسى که زیاد سخن مى‏گوید زیاد هم اشتباه دارد، و هر کس که بسیار اشتباه کرد، شرم و حیاء او اندک است، و آن که شرم او اندک، پرهیزکارى او نیز اندک خواهد بود، و کسى که پرهیزکارى او اندک است دلش مرده، و آن که دلش مرده باشد. در آتش جهنّم سقوط خواهد کرد. و آن کس که زشتى‏هاى مردم را بنگرد، و آن را زشت بشمارد سپس همان زشتى‏ها را مرتکب شود، پس او احمق واقعى است. قناعت، مالى است که پایان نیابد، و آن کس که فراوان به یاد مرگ باشد در دنیا به اندک چیزى خشنود است، و هر کس بداند که گفتار او نیز از اعمال او به حساب مى‏آید جز به ضرورت سخن نگوید.
حکمت 350
روانشناسى مردان ستمکار
(سیاسى، اجتماعى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: مردم ستمکار را سه نشان است: با سرکشى به ما فوق خود ستم روا دارد، و به زیردستان خود با زور و چیرگى ستم مى‏کند، و ستمکاران را یارى مى‏دهد