حکمت های نهج البلاغه1-100
حکمت 1
روش برخورد با فتنهها
(اخلاقى، سیاسى) درود خدا بر او، فرمود: در فتنهها، چونان شتر دو ساله باش، نه پشتى دارد که سوارى دهد، و نه پستانى تا او را بدوشند.
حکمت 2
شناخت ضدّ ارزشها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: آن که جان را با طمع ورزى بپوشاند خود را پست کرده، و آن که راز سختىهاى خود را آشکار سازد خود را خوار کرده، و آن که زبان را بر خود حاکم کند خود را بىارزش کرده است.
حکمت 3
شناخت ضدّ ارزشها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: بخل ننگ و ترس نقصان است. و تهیدستى مرد زیرک را در برهان کند مىسازد، و انسان تهیدست در شهر خویش نیز بیگانه است.
حکمت 4
ارزشهاى اخلاقى و ضدّ ارزشها
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: ناتوانى، آفت و شکیبایى، شجاعت و زهد ثروت و پرهیزکارى سپر نگه دارنده است: و چه همنشین خوبى است راضى بودن و خرسندى.
حکمت 5
شناخت ارزشهاى اخلاقى
(اخلاقى، سیاسى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: دانش، میراثى گرانبها، و آداب، زیورهاى همیشه تازه، و اندیشه، آیینهاى شفّاف است.
حکمت 6
ارزش راز دارى و خوشرویى
(اخلاقى، سیاسى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: سینه خردمند صندوق راز اوست، و خوشرویى وسیله دوست یابى، و شکیبایى، گورستان پوشاننده عیبهاست. و یا فرمود: پرسش کردن وسیله پوشاندن عیبهاست، و انسان از خود راضى، دشمنان او فراوانند.
حکمت 7
ایثار اقتصادى و آخرت گرایى
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: صدقه دادن دارویى ثمر بخش است، و کردار بندگان در دنیا، فردا در پیش روى آنان جلوهگر است.
حکمت 8
شگفتىهاى تن آدمى
(علمى، فیزیولوژى انسانى) و درود خدا بر او، فرمود: از ویژگىهاى انسان در شگفتى مانید، که: با پارهاى «پى» مىنگرد، و با «گوشت» سخن مىگوید، و با «استخوان» مىشنود، و از «شکافى» نفس مىکشد«».
حکمت 9
شناخت رهآورد اقبال و ادبار دنیا
(اجتماعى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: چون دنیا به کسى روى آورد، نیکىهاى دیگران را به او عاریت دهد، و چون از او روى برگرداند خوبىهاى او را نیز برباید.
حکمت 10
روش زندگى با مردم
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: با مردم آنگونه معاشرت کنید، که اگر مردید بر شما اشک ریزند، و اگر زنده ماندید، با اشتیاق سوى شما آیند.
حکمت 11
روش برخورد با دشمن
(سیاسى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اگر بر دشمنت دست یافتى، بخشیدن او را شکرانه پیروزى قرار ده.
حکمت 12
آیین دوست یابى
(اخلاقى، اجتماعى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: ناتوانترین مردم کسى است که در دوست یابى ناتوان است، و از او ناتوانتر آن که دوستان خود را از دست بدهد.
حکمت 13
روش استفاده از نعمتها
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: چون نشانههاى نعمت پروردگار آشکار شد، با ناسپاسى نعمتها را از خود دور نسازید.
حکمت 14
روش برخورد با خویشاوندان
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى را که نزدیکانش واگذارند، بیگانه او را پذیرا مىگردد.
حکمت 15
روش برخورد با فریب خوردهگان
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: هر فریب خوردهاى را نمىشود سرزنش کرد.«»
حکمت 16
شناخت جایگاه جبر و اختیار
(اعتقادى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: کارها چنان در سیطره تقدیر است که چاره اندیشى به مرگ مىانجامد.«»
حکمت 17
ضرورت رنگ کردن موها
(بهداشتى، تجمّل و زیبایى) و درود خدا بر او، فرمود: (از امام پرسیدند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: موها را رنگ کنید، و خود را شبیه یهود نسازید یعنى چه فرمود) پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم این سخن را در روزگارى فرمود که پیروان اسلام اندک بودند، امّا امروز که اسلام گسترش یافته، و نظام اسلامى استوار شده، هر کس آنچه را دوست دارد انجام دهد.
حکمت 18
ره آورد شوم فرار از جنگ
(سیاسى، اخلاق نظامى) و درود خدا بر او، فرمود: (در باره آنان که از جنگ کناره گرفتند) حق را خوار کرده، باطل را نیز یارى نکردند.«»
حکمت 19
ره آورد شوم هواپرستى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که در پى آرزوى خویش تازد، مرگ او را از پاى در آورد.
حکمت 20
روش برخورد با جوانمردان
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: از لغزش جوانمردان درگذرید، زیرا جوانمردى نمىلغزد جز آن که دست خدا او را بلند مرتبه مىسازد.
حکمت 21
ارزشها و ضدّ ارزشها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: ترس با ناامیدى، و شرم با محرومیّت همراه است، و فرصتها چون ابرها مىگذرند، پس فرصتهاى نیک را غنیمت شمارید.
حکمت 22
روش گرفتن حق
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: ما را حقّى است اگر به ما داده شود، و گر نه بر پشت شتران سوار شویم و براى گرفتن آن برانیم هر چند شب روى به طول انجامد.«»
(این از سخنان لطیف و فصیح است، یعنى اگر حق ما را ندادند، خوار خواهیم شد و باید بر ترک شتر سوار چون بنده بنشینیم)
حکمت 23
ضرورت عمل گرایى
(اخلاقى، اجتماعى)
و درود خدا بر او، فرمود: کسى که کردارش او را به جایى نرساند، افتخارات خاندانش او را به جایى نخواهد رسانید.
حکمت 24
روش یارى کردن مردم
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: از کفّاره گناهان بزرگ، به فریاد مردم رسیدن، و آرام کردن مصیبت دیدگان است.
حکمت 25
ترس از خدا در فزونى نعمتها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اى فرزند آدم زمانى که خدا را مىبینى که انواع نعمتها را به تو مىرساند تو در حالى که معصیت کارى، بترس.
حکمت 26
رفتار شناسى (و نقش روحیّات در تن آدمى)
(علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى چیزى را در دل پنهان نکرد جز آن که در لغزشهاى زبان و رنگ رخسارش، آشکار خواهد گشت.«»
حکمت 27
روش درمان دردها
(بهداشتى، درمانى) و درود خدا بر او، فرمود: با درد خود بساز، چندان که با تو سازگار است.
حکمت 28
برترین پارسایى
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: برترین زهد، پنهان داشتن زهد است
حکمت 29
ضرورت یاد مرگ
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: هنگامى که تو زندگى را پشت سر مىگذارى و مرگ به تو روى مىآورد، پس دیدار با مرگ چه زود خواهد بود.
حکمت 30
پرهیز از غفلت زدگى
(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: هشدار هشدار به خدا سوگند، چنان پردهپوشى کرده که پندارى تو را بخشیده است
حکمت 31
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: (از ایمان پرسیدند، جواب داد)
1- شناخت پایههاى ایمان:
ایمان بر چهار پایه استوار است: صبر، یقین، عدل و جهاد. صبر نیز بر چهار پایه قرار دارد. شوق، هراس، زهد و انتظار. آن کس که اشتیاق بهشت دارد، شهوتهایش کاستى گیرد، و آن کس که از آتش جهنّم مىترسد، از حرام دورى مىگزیند، و آن کس که در دنیا زهد مىورزد، مصیبتها را ساده پندارد، و آن کس که مرگ را انتظار مىکشد در نیکىها شتاب مىکند. یقین نیز بر چهار پایه استوار است: بینش زیرکانه، دریافت حکیمانه واقعیّتها، پند گرفتن از حوادث روزگار، و پیمودن راه درست پیشینیان. پس آن کس که هوشمندانه به واقعیّتها نگریست، حکمت را آشکارا بیند، و آن که حکمت را آشکارا دید، عبرت آموزى را شناسد، و آن که عبرت آموزى شناخت گویا چنان است که با گذشتگان مىزیسته است. و عدل نیز بر چهار پایه بر قرار است: فکرى ژرف اندیش، دانشى عمیق و به حقیقت رسیده، نیکو داورى کردن و استوار بودن در شکیبایى. پس کسى که درست اندیشید به ژرفاى دانش رسید و آن کس که به حقیقت دانش رسید، از چشمه زلال شریعت نوشید، و کسى که شکیبا شد در کارش زیاده روى نکرده با نیکنامى در میان مردم زندگى خواهد کرد. و جهاد نیز بر چهار پایه استوار است:
امر به معروف، و نهى از منکر، راستگویى در هر حال، و دشمنى با فاسقان. پس هر کس به معروف امر کرد، پشتوانه نیرومند مؤمنان است، و آن کس که از زشتىها نهى کرد، بینى منافقان را به خاک مالید، و آن کس که در میدان نبرد صادقانه پایدارى کند حقّى را که بر گردن او بوده ادا کرده است، و کسى که با فاسقان دشمنى کند و براى خدا خشم گیرد، خدا هم براى او خشم آورد، و روز قیامت او را خشنود سازد.
2- شناخت اقسام کفر و تردید:
و کفر بر چهار ستون پایدار است: کنجکاوى دروغین،«» ستیزهجویى و جدل، انحراف از حق، و دشمنى کردن، پس آن کس که دنبال توهّم و کنجکاوى دروغین رفت به حق نرسید.«» و آن کس که به ستیزهجویى و نزاع پرداخت از دیدن حق نا بینا شد، و آن کس که از راه حق منحرف گردید، نیکویى را زشت، و زشتى را نیکویى پنداشت و سر مست گمراهىها گشت، و آن کس که دشمنى ورزید پیمودن راه حق بر او دشوار و کارش سخت، و نجات او از مشکلات دشوار است. و شک چهار بخش دارد: جدال در گفتار، ترسیدن، دو دل بودن، و تسلیم حوادث روزگار شدن. پس آن کس که جدال و نزاع را عادت خود قرار داد از تاریکى شبهات بیرون نخواهد آمد، و آن کس که از هر چیزى ترسید همواره در حال عقب نشینى است، و آن کس که در تردید و دو دلى باشد زیر پاى شیطان کوبیده خواهد شد، و آن کس که تسلیم حوادث گردد و به تباهى دنیا و آخرت گردن نهد، و هر دو جهان را از کف خواهد داد.
(سخن امام طولانى است چون در این فصل، حکمتهاى کوتاه را جمع آورى مىکنم از آوردن دنباله سخن خوددارى کردم)
حکمت 32
ارزش و والایى انجام دهنده کارهاى خیر
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: نیکوکار، از کار نیک بهتر و بدکار از کار بد بدتر است.
حکمت 33
اعتدال در بخشش و حسابرسى
(اخلاقى، اجتماعى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: بخشنده باش امّا زیاده روى نکن، در زندگى حسابگر باش امّا سخت گیر مباش.
حکمت 34
راه بىنیازى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: بهترین بىنیازى، ترک آرزوهاست.
حکمت 35
ضرورت موقعیّت شناسى
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى در انجام کارى که مردم خوش ندارند، شتاب کند، در باره او چیزى خواهند گفت که از آن اطّلاعى ندارند.
حکمت 36
آرزوهاى طولانى و بزهکارى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که آرزوهایش طولانى است کردارش نیز ناپسند است.
حکمت 37
ضرورت ترک آداب جاهلى
(اخلاقى، سیاسى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: (در سر راه صفّین دهقانان شهر انبار«» تا امام را دیدند پیاده شده، و پیشاپیش آن حضرت مىدویدند. فرمود چرا چنین مىکنید گفتند عادتى است که پادشاهان خود را احترام مىکردیم، فرمود) به خدا سوگند که امیران شما از این کار سودى نبردند، و شما در دنیا با آن خود را به زحمت مىافکنید،
و در آخرت دچار رنج و زحمت مىگردید، و چه زیانبار است رنجى که عذاب در پى آن باشد، و چه سودمند است آسایشى که با آن، امان از آتش جهنّم باشد.
حکمت 38
ارزشها و آداب معاشرت با مردم
(اخلاقى، اجتماعى، تربیتى) به فرزندش امام حسن علیه السّلام فرمود: پسرم چهار چیز از من یاد گیر (در خوبىها)، و چهار چیز به خاطر بسپار (هشدارها)، که تا به آنها عمل مىکنى زیان نبینى:
الف- خوبىها
1- همانا ارزشمندترین بىنیازى عقل است، 2- و بزرگترین فقر بىخردى است، 3- و ترسناکترین تنهایى خودپسندى است. 4- و گرامىترین ارزش خانوادگى، اخلاق نیکوست.
ب- هشدارها
1- پسرم از دوستى با احمق بپرهیز، چرا که مىخواهد به تو نفعى رساند امّا دچار زیانت مىکند. 2- از دوستى با بخیل بپرهیز، زیرا آنچه را که سخت به آن نیاز دارى از تو دریغ مىدارد. 3- و از دوستى با بدکار بپرهیز، که با اندک بهایى تو را مىفروشد. 4- و از دوستى با دروغگو بپرهیز، که او به سراب ماند: دور را به تو نزدیک، و نزدیک را دور مىنمایاند.
حکمت 39
جایگاه واجبات و مستحبّات
(عبادى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: عمل مستحب«» انسان را به خدا نزدیک نمىگرداند، اگر به واجب زیان رساند.
حکمت 40
راه شناخت عاقل و احمق
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: زبان عاقل در پشت قلب اوست، و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد.«»
(این از سخنان ارزشمند و شگفتى آور است، که عاقل زبانش را بدون مشورت و فکر و سنجش رها نمىسازد، امّا احمق هر چه بر زبانش آید مىگوید بدون فکر و دقّت، پس زبان عاقل از قلب او و قلب احمق از زبان او فرمان مىگیرد). (حکمت 40 به گونه دیگرى نیز نقل شده)
حکمت 41
راه شناخت عاقل و احمق
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: قلب احمق در دهان او، و زبان عاقل در قلب او قرار دارد.
حکمت 42
بیمارى و پاک شدن گناهان
(اخلاقى، معنوى) و به یکى از یارانش که بیمار بود فرمود: خدا آنچه را که از آن شکایت دارى (بیمارى) موجب کاستن گناهانت قرار داد، در بیمارى پاداشى نیست امّا گناهان را از بین مىبرد، و آنها را چونان برگ پاییزى مىریزد، و همانا پاداش در گفتار به زبان، و کردار با دستها و قدمهاست، و خداى سبحان به خاطر نیّت راست، و درون پاک، هر کس از بندگانش را که بخواهد وارد بهشت خواهد کرد.
مىگویم: (راست گفت امام على علیه السّلام «درود خدا بر او باد» که بیمارى پاداشى ندارد، بیمارى از چیزهائى است که استحقاق عوض دارد، و عوض در برابر رفتار خداوند بزرگ است نسبت به بنده خود، در ناملایمات زندگى و بیمارىها و همانند آنها، امّا اجر و پاداش در برابر کارى است که بنده انجام مىدهد. پس بین این دو تفاوت است که امام علیه السّلام آن را با علم نافذ و رأى رساى خود، بیان فرمود.
حکمت 43
الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران)
(تاریخى، تربیتى) در یاد یکى از یاران، «خبّاب بن أرت» فرمود: خدا خبّاب بن أرت«» را رحمت کند، با رغبت مسلمان شد، و از روى فرمانبردارى هجرت کرد، و با قناعت زندگى گذراند، و از خدا راضى بود، و مجاهد زندگى کرد.
حکمت 44
ارزش آخرت گرایى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: خوشا به حال کسى که به یاد معاد باشد، براى حسابرسى قیامت کار کند، با قناعت زندگى کند، و از خدا راضى باشد.
حکمت 45
راه شناخت مؤمن و منافق
(اخلاقى، انسان شناسى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: اگر با شمشیرم بر بینى مؤمن بزنم که دشمن من شود، با من دشمنى نخواهد کرد، و اگر تمام دنیا را به منافق ببخشم تا مرا دوست بدارد، دوست من نخواهد شد، و این بدان جهت است که قضاى الهى جارى شد، و بر زبان پیامبر امّى صلّى اللّه علیه و آله و سلّم گذشت که فرمود: «اى على مؤمن تو را دشمن نگیرد، و منافق تو را دوست نخواهد داشت.»
حکمت 46
ارزش پشیمانى و زشتى غرور زدگى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: گناهى که تو را پشیمان کند بهتر از کار نیکى است که تو را به خود پسندى وا دارد.
حکمت 47
شناخت ارزشها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: ارزش مرد به اندازه همّت اوست، و راستگویى او به میزان جوانمردىاش، و شجاعت او به قدر ننگى است که احساس مىکند، و پاکدامنى او به اندازه غیرت اوست.
حکمت 48
راز دارى و پیروزى
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: پیروزى در دوراندیشى، و دور اندیشى در به کار گیرى صحیح اندیشه، و اندیشه صحیح به راز دارى است.
حکمت 49
شناخت بزرگوار و پست فطرت
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: از یورش بزرگوار به هنگام گرسنگى، و از تهاجم انسان پست به هنگام سیرى، بپرهیز.
حکمت 50
راه جذب دلها
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: دلهاى مردم گریزان است، به کسى روى آورند که خوشرویى کند
حکمت 51
قدرت و عیب پوشى
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: عیب تو تا آن گاه که روزگار با تو هماهنگ باشد، پنهان است.
حکمت 52
روش برخورد با شکست خوردگان
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: سزاوارترین مردم به عفو کردن، تواناترینشان به هنگام کیفر دادن است.
حکمت 53
شناخت جایگاه سخاوت و ایثارگرى
(اخلاقى، اقتصادى، اجتماعى)
و درود خدا بر او، فرمود: سخاوت آن است که تو آغاز کنى، زیرا آنچه با درخواست داده مىشود یا از روى شرم و یا از بیم شنیدن سخن ناپسند است.
حکمت 54
ارزشهاى اخلاقى
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: هیچ ثروتى چون عقل، و هیچ فقرى چون نادانى نیست. هیچ ارثى چون ادب«»، و هیچ پشتیبانى چون مشورت نیست.
حکمت 55
اقسام بردبارى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: شکیبایى دو گونه است: شکیبایى بر آنچه خوش نمىدارى و شکیبایى در آنچه دوست مىدارى.
حکمت 56
تهیدستى و تنهایى
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: ثروتمندى در غربت، چون در وطن بودن، و تهیدستى در وطن، غربت است.
حکمت 57
ارزش قناعت و خود کفایى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: قناعت، ثروتى است پایان ناپذیر.
(این سخن از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نیز نقل شده است)
حکمت 58
توانگرى و شهوتها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: ثروت، ریشه شهوتهاست.
حکمت 59
ارزش تذکّر دادن اشتباهات
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: آن که تو را هشدار داد، چون کسى است که مژده داد.
حکمت 60
ضرورت کنترل زبان
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: زبان تربیت نشده، درندهاى است که اگر رهایش کنى مىگزد
حکمت 61
شیرینى آزار زن
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: نیش زن شیرین است.
حکمت 62
روش پاسخ دادن به ستایشها و نیکىها
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: چون تو را ستودند، بهتر از آنان ستایش کن، و چون به تو احسان کردند، بیشتر از آن ببخش. به هر حال پاداش بیشتر از آن آغاز کننده است.
حکمت 63
ارزش شفاعت
(اخلاقى اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: شفاعت کننده چونان بال و پر در خواست کننده است.
حکمت 64
غفلت دنیا پرستان
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اهل دنیا سوارانى در خواب ماندهاند که آنان را مىرانند.
حکمت 65
ترک دوستان و تنهایى
(اخلاقى، اجتماعى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: از دست دادن دوستان غربت است.
حکمت 66
روش خواستن
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: از دست دادن حاجت بهتر از درخواست کردن از نا اهل است.
حکمت 67
ارزش ایثار اقتصادى
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: از بخشش اندک شرم مدار که محروم کردن، از آن کمتر است.
حکمت 68
ره آورد عفّت و شکرگذارى
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: عفّت ورزیدن زینت فقر، و شکرگزارى زینت بىنیازى است.
حکمت 69
حفظ روح امیدوارى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اگر به آنچه که مىخواستى نرسیدى، از آنچه هستى نگران مباش.
حکمت 70
روانشناسى جاهل
(اخلاقى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود: نادان را یا تندرو یا کند رو مىبینى.
حکمت 71
نشانه کمال عقل
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: چون عقل کامل گردد، سخن اندک شود.
حکمت 72
رابطه دنیا و انسان
(اخلاقى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود: دنیا بدنها را فرسوده، و آرزوها را تازه مىکند، مرگ را نزدیک و خواستهها را دور و دراز مىسازد، کسى که به آن دست یافت خسته مىشود، و آن که به دنیا نرسید رنج مىبرد.
حکمت 73
ضرورت خودسازى رهبران و مدیران
(اخلاقى، تربیتى، مدیریّتى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که خود را رهبر مردم قرار داد، باید پیش از آن که به تعلیم دیگران پردازد، خود را بسازد، و پیش از آن که به گفتار تربیت کند، با کردار تعلیم دهد، زیرا آن کس که خود را تعلیم دهد و ادب کند سزاوارتر به تعظیم است از آن که دیگرى را تعلیم دهد و ادب بیاموزد.
حکمت 74
ضرورت یاد مرگ
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: انسان با نفسى که مىکشد، قدمى به سوى مرگ مىرود.
حکمت 75
توجّه به فنا پذیرى دنیا
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: هر چیز که شمردنى است پایان مىپذیرد، و هر چه را که انتظار مىکشیدى، خواهد رسید.
حکمت 76
روش تحلیل رویدادها (روش تجربى)
(اخلاقى، علمى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: حوادث اگر همانند یکدیگر بودند، آخرین را با آغازین مقایسه و ارزیابى مىکنند.«»
حکمت 77
دنیا شناسى (امام و ترک دنیاى حرام
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (ضرار بن ضمره«» ضبایى از یاران امام به شام رفت بر معاویه وارد شد. معاویه از او خواست از حالات امام بگوید، گفت على علیه السّلام را در حالى دیدم که شب، پردههاى خود را افکنده بود، و او در محراب ایستاده، محاسن را به دست گرفته، چون مار گزیده به خود مىپیچید، و محزون مىگریست و مىگفت) اى دنیا اى دنیاى حرام از من دور شو، آیا براى من خودنمایى مىکنى یا شیفته من شدهاى تا روزى در دل من جاى گیرى هرگز مبادا غیر مرا بفریب، که مرا در تو هیچ نیازى نیست، تو را سه طلاقه کردهام، تا باز گشتى نباشد، دوران زندگانى تو کوتاه، ارزش تو اندک، و آرزوى تو پست است. آه از توشه اندک، و درازى راه، و دورى منزل، و عظمت روز قیامت
حکمت 78
شناخت جایگاه جبر و اختیار
(اعتقادى)
و در جواب مردى شامى فرمود: (مرد شامى پرسید آیا رفتن ما به شام، به قضا و قدر الهى است امام با کلمات طولانى پاسخ او را داد که برخى از آن را برگزیدیم) واى بر تو شاید قضاء لازم، و قدر حتمى را گمان کردهاى اگر چنین بود، پاداش و کیفر، بشارت و تهدید الهى، بیهوده بود خداوند سبحان بندگان خود را فرمان داد در حالى که اختیار دارند، و نهى فرمود تا بترسند، احکام آسانى را واجب کرد، و چیز دشوارى را تکلیف نفرمود، و پاداش اعمال اندک را فراوان قرار داد، با نافرمانى بندگان مغلوب نخواهد شد، و با اکراه و اجبار اطاعت نمىشود، و پیامبران را به شوخى نفرستاد، و فرو فرستادن کتب آسمانى براى بندگان بیهوده نبود،«» و آسمان و زمین و آنچه را در میانشان است بىهدف نیافرید. این پندار کسانى است که کافر شدند و واى از آتشى که بر کافران است.
حکمت 79
ارزش حکمت و بىلیاقتى منافق
(علمى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: حکمت را هر کجا که باشد، فراگیر، گاهى حکمت در سینه منافق است و بىتابى کند تا بیرون آمده و با همدمانش در سینه مؤمن آرام گیرد.
حکمت 80
مؤمن و ارزش حکمت
(علمى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: حکمت گمشده مؤمن است، حکمت را فراگیر هر چند از منافقان باشد.
حکمت 81
میزان ارزش انسانها (ارزش تخصّص و تجربه)
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: ارزش هر کس به مقدار دانایى و تخصّص اوست.
(این از کلماتى است که قیمتى براى آن تصوّر نمىشود، و هیچ حکمتى هم سنگ آن نبوده و هیچ سخنى، والایى آن را ندارد)«»
حکمت 82
ارزشهاى والاى انسانى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: شما را به پنج چیز سفارش مىکنم که اگر براى آنها شتران را پر شتاب برانید و رنج سفر را تحمّل کنید سزاوار است: کسى از شما جز به پروردگار خود امیدوار نباشد، و جز از گناه خود نترسد، و اگر از یکى سؤال کردند و نمىداند، شرم نکند و بگوید نمىدانم، و کسى در آموختن آنچه نمىداند شرم نکند، و بر شما باد به شکیبایى، که شکیبایى، ایمان را چون سر است بر بدن و ایمان بدون شکیبایى چونان بدن بىسر، ارزشى ندارد.
حکمت 83
روش برخورد با چاپلوسان
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: (به شخصى که در ستایش امام افراط کرد، و آنچه در دل داشت نگفت) من کمتر از آنم که بر زبان آوردى، و برتر از آنم که در دل دارى.
حکمت 84
مردم پس از جنگها
(سیاسى، نظامى) و درود خدا بر او، فرمود: باقى ماندگان شمشیر و جنگ، شماره شان با دوامتر، و فرزندانشان بیشتر است.
حکمت 85
پرهیز از ادّعاهاى علمى
(علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که از گفتن «نمىدانم» روى گردان است، به هلاکت و نابودى مىرسد.
حکمت 86
برترى تجربه پیرامون از قدرتمندى جوانان
(اخلاقى، تجربى) و درود خدا بر او، فرمود: اندیشه پیر در نزد من از تلاش جوان خوشایندتر است. (و نقل شده که تجربه پیران از آمادگى رزمى جوانان برتر است)
حکمت 87
ارزش استغفار (طلب بخشش از خدا)
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: در شگفتم از کسى که مىتواند استغفار کند و ناامید است.
حکمت 88
دو عامل ایمنى مسلمین
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: (امام باقر علیه السّلام از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام نقل فرمود) دو چیز در زمین مایه امان از عذاب خدا بود: یکى از آن دو برداشته شد، پس دیگرى را دریابید و بدان چنگ زنید، امّا امانى که برداشته شد رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بود، و أمان باقى مانده، استغفار کردن است، که خداى بزرگ به رسول خدا فرمود: «خدا آنان را عذاب نمىکند در حالى که تو در میان آنانى، و عذابشان نمىکند تا آن هنگام که استغفار مىکنند»
(این روش استخراج نیکوترین لطایف معنى، و ظرافت سخن از آیات قرآن است).
حکمت 89
راه اصلاح دنیا و آخرت
(اخلاقى، تربیتى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که میان خود و خدا اصلاح کند، خداوند میان او و مردم را اصلاح خواهد کرد، و کسى که امور آخرت را اصلاح کند، خدا امور دنیاى او را اصلاح خواهد کرد، و کسى که از درون جان واعظى دارد، خدا را بر او حافظى است.
حکمت 90
شناخت عالم آگاه
(علمى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: فقیه کامل کسى است که مردم را از آمرزش خدا مأیوس، و از مهربانى او نومید نکند، و از عذاب ناگهانى خدا ایمن نسازد.
حکمت 91
راه درمان روان (روانکاوى، روانشناسى بالینى)
(علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: همانا این دلها همانند بدنها افسرده مىشوند، پس براى شادابى دلها، سخنان زیباى حکمت آمیز را بجویید.«»
حکمت 92
والاترین دانش
(علمى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: بىارزشترین دانش، دانشى است که بر سر زبان است، و برترین علم، علمى است که در اعضا و جوارح آشکار است.
حکمت 93
فلسفه آزمایشها
(اخلاقى، اجتماعى)
و درود خدا بر او، فرمود: فردى از شما نگوید: خدایا از فتنه به تو پناه مىبرم، زیرا کسى نیست که در فتنهاى نباشد، لکن آن که مىخواهد به خدا پناه برد، از آزمایشهاى گمراه کننده پناه ببرد، همانا خداى سبحان مىفرماید: «بدانید که اموال و فرزندان شما فتنه شمایند» معنى این آیه آن است که خدا انسانها را با اموال و فرزندانشان مىآزماید، تا آن کس که از روزى خود ناخشنود، و آن که خرسند است، شناخته شوند، گر چه خداوند به احوالاتشان از خودشان آگاهتر است، تا کردارى که استحقاق پاداش یا کیفر دارد آشکار نماید، چه آن که بعضى مردم فرزند پسر را دوست دارند و فرزند دختر را نمىپسندند، و بعضى دیگر فراوانى اموال را دوست دارند و از کاهش سرمایه نگرانند.
حکمت 94
شناخت نیکىها و خوبیها
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: (از امام پرسیدند «خیر» چیست فرمود) خوبى آن نیست که مال و فرزندت بسیار شود، بلکه خیر آن است که دانش تو فراوان، و بردبارى تو بزرگ و گران مقدار باشد، و در پرستش پروردگار در میان مردم سر فراز باشى، پس اگر کار نیکى انجام دهى شکر خدا به جا آورى، و اگر بد کردى از خدا آمرزش خواهى. در دنیا جز براى دو کس خیر نیست. یکى گناه کارى که با تو به جبران کند، و دیگر نیکوکارى که در کارهاى نیکو شتاب ورزد.
حکمت 95
تقوى و ارزش أعمال
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: هیچ کارى با تقوا اندک نیست، و چگونه اندک است آنچه که پذیرفته شود
حکمت 96
ارزش علم و بندگى
(اخلاقى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود: نزدیکترین مردم به پیامبران، داناترین آنان است، به آنچه که آوردهاند. سپس این آیه را تلاوت فرمود: «همانا نزدیکترین مردم به ابراهیم آنانند که پیرو او گردیدند، و مؤمنانى که به این پیامبر خاتم پیوستند» (سپس فرمود) دوست محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم کسى است که خدا را اطاعت کند هر چند پیوند خویشاوندى او دور باشد، و دشمن محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم کسى است که خدا را نافرمانى کند، هر چند خویشاوند نزدیک او باشد.
حکمت 97
ارزش یقین
(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: (صداى مردى از حروراء«» را شنید که نماز شب مىخواند و قرآن تلاوت مىکرد) خوابیدن همراه با یقین، برتر از نمازگزاردن با شک و تردید است.
حکمت 98
ضرورت عمل کردن به روایات
(علمى، اجتماعى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: چون روایتى را شنیدید، آن را بفهمید عمل کنید، نه بشنوید و نقل کنید، زیرا راویان علم فراوان، و عمل کنندگان آن اندکند.
حکمت 99
تفسیر الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا
(علمى، تفسیرى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: (شنید که شخصى گفت الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا) این سخن ما که مىگوییم «ما همه از آن خداییم» اقرارى است به بندگى، و اینکه مىگوییم «بازگشت ما به سوى او است» اعترافى است به نابودى خویش.
حکمت 100
روش مناجات کردن
(معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: (آنگاه که گروهى او را ستایش کردند فرمود:) بار خدایا تو مرا از خودم بهتر مىشناسى، و من خود را بیشتر از آنان مىشناسم، خدایا مرا از آنچه اینان مىپندارند، نیکوتر قرار ده، و آنچه را که نمىدانند بیامرز