سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کانون فرهنگی مهدویت شهر صلوات دورود

حکمت نهج البلاغه100-190

 

حکمت 101
روش بر طرف کردن نیازهاى مردم
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: بر آوردن نیازهاى مردم پایدار نیست مگر به سه چیز، کوچک شمردن آن تا خود بزرگ نماید، پنهان داشتن آن تا خود آشکار شود، و شتاب در بر آوردن آن، تا گوارا باشد.
حکمت 102
آینده و مسخ ارزش‏ها
(سیاسى، علمى، تاریخى) و درود خدا بر او، فرمود: روزگارى بر مردم خواهد آمد که محترم نشمارند جز سخن چین را، و خوششان نیاید جز از بدکار هرزه، و ناتوان نگردد جز عادل. در آن روزگار کمک به نیازمندان خسارت، و پیوند با خویشاوندان منّت گذارى، و عبادت نوعى برترى طلبى بر مردم است، در آن زمان حکومت با مشورت زنان، و فرماندهى خردسالان، و برترى خواجگان اداره مى‏گردد.
حکمت 103
روش برخورد با دنیا
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (پیراهن و صله دارى بر اندام امام بود شخصى پرسید چرا پیراهن وصله دار مى‏پوشى) دل با آن فروتن، و نفس رام مى‏شود، و مؤمنان از آن سر مشق مى‏گیرند. دنیاى (حرام) و آخرت، دو دشمن متفاوت، و دو راه جداى از یکدیگرند، پس کسى که دنیا پرست باشد و به آن عشق ورزد، به آخرت کینه ورزد و با آن دشمنى خواهد کرد. و آن دو همانند شرق و غرب از هم دورند، و رونده به سوى آن دو، هر گاه به یکى نزدیک شود از دیگرى دور مى‏گردد، و آن دو همواره به یکدیگر زیان رسانند.
حکمت 104
1-  وصف زاهدان
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: (از نوف بکّالى«» نقل شده، که در یکى از شب‏ها، امام على علیه السّلام را دیدم براى عبادت از بستر برخاست، نگاهى به ستارگان افکند، و به من فرمود: خوابى یا بیدار گفتم: بیدارم. فرمود: اى نوف خوشا به حال آنان که از دنیاى حرام چشم پوشیدند، و دل به آخرت بستند، آنان مردمى هستند که زمین را تخت، خاک را بستر، آب را عطر،«» و قرآن را پوشش زیرین،«» و دعا را لباس روئین خود قرار دادند، و با روش عیساى مسیح با دنیا بر خورد کردند.

                        
2-  ارزش سحرخیزى
اى نوف همانا داوود پیامبر (که درود خدا بر او باد) در چنین ساعتى از شب بر مى‏خاست، و مى‏گفت: «این ساعتى است که دعاى هر بنده‏اى به اجابت مى‏رسد، جز با باج گیران، جاسوسان، شبگردان و نیروهاى انتظامى حکومت ستمگر، یا نوازنده طنبور و طبل».
حکمت 105
احترام گذاشتن به مرزها و حدود احکام الهى
(عبادى) و درود خدا بر او، فرمود: همانا خدا واجباتى را بر شما لازم شمرده، آنها را تباه نکنید، و حدودى براى شما معیّن فرموده، امّا از آنها تجاوز نکنید، و از چیزهایى نهى فرمود، حرمت آنها را نگاه دارید، و نسبت به چیزهایى سکوت فرمود نه از روى فراموشى، پس خود را در باره آنها به رنج و زحمت دچار نسازید.
حکمت 106
ره آورد شوم دین گریزى
(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: مردم براى اصلاح دنیا چیزى از دین را ترک نمى‏گویند، جز آن که خدا آنان را به چیزى زیانبارتر دچار خواهد ساخت.
حکمت 107
علل سقوط عالمان بى عمل
(اخلاقى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود: چه بسا دانشمندى که جهلش او را از پاى در آورد و دانش او همراهش باشد امّا سودى به حال او نداشته باشد.
حکمت 108
شگفتى‏هاى روح آدمى
(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: به رگ‏هاى درونى انسان پاره گوشتى آویخته که شگرف‏ترین اعضاى درونى اوست، و آن قلب است، که چیزهایى از حکمت، و چیزهایى متفاوت با آن، در او وجود دارد. پس اگر در دل امیدى پدید آید، طمع آن را خوار گرداند، و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد، و اگر نومیدى بر آن چیره شود، تأسّف خوردن آن را از پاى در آورد، اگر خشمناک شود کینه‏توزى آن فزونى یابد و آرام نگیرد، اگر به خشنودى دست یابد، خویشتن دارى را از یاد برد، و اگر ترس آن را فراگیرد پرهیز کردن آن را مشغول سازد. و اگر به گشایشى برسد، دچار غفلت زدگى شود، و اگر مالى به دست آورد، بى‏نیازى آن را به سرکشى کشاند، و اگر مصیبت ناگوارى به آن رسد، بى‏صبرى رسوایش کند، و اگر به تهیدستى مبتلا گردد، بلاها او را مشغول سازد، و اگر گرسنگى بى‏تابش کند، ناتوانى آن را از پاى درآورد، و اگر زیادى سیر شود، سیرى آن را زیان رساند، پس هر گونه کند روى براى آن زیانبار، و هر گونه تندروى براى آن فساد آفرین است.
حکمت 109
ارزش والاى اهل بیت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم
(اعتقادى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: ما تکیه گاه میانه‏ایم، عقب ماندگان به ما مى‏رسند، و پیش تاختگان به ما باز مى‏گردند.
حکمت 110
شرائط تحقّق اوامر الهى
(سیاسى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: فرمان خدا را بر پاندارد، جز آن کس که در اجراى حق مدارا نکند،

سازشکار نباشد، و پیرو آرزوها نگردد.
حکمت 111
عشق تحمّل ناشدنى امام على علیه السّلام
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: (پس از بازگشت از جنگ صفّین، یکى از یاران دوست داشتنى امام، سهل بن حنیف از دنیا رفت.) اگر کوهى مرا دوست بدارد، در هم فرو مى‏ریزد. (یعنى مصیبت‏ها، به سرعت به سراغ او آید، که این سرنوشت در انتظار پرهیزکاران و برگزیدگان خداست، همانند آن در حکمت 112 آمده است)
حکمت 112
مشکلات شیعه بودن
(اعتقادى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: هر کس ما اهل بیت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را دوست بدارد، پس باید فقر را چونان لباس رویین بپذیرد. (یعنى آماده انواع محرومیّت‏ها باشد)
«این کلمات را به معانى دیگرى تفسیر مى‏کنند که اینجا جاى ذکر آن نیست»
حکمت 113
ارزش‏هاى والاى اخلاقى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: سرمایه‏اى از عقل سودمندتر نیست، و تنهایى ترسناک‏تر از خودبینى، و عقلى چون دوراندیشى، و بزرگوارى چون تقوى، و همنشینى چون اخلاق خوش، و میراثى چون ادب، و رهبرى چون توفیق الهى، و تجارتى چون عمل صالح، و سودى چون پاداش الهى، و پارسائى چون پرهیز از شبهات، و زهدى چون بى‏اعتنایى به دنیاى حرام، و دانشى چون اندیشیدن، و عبادتى چون انجام واجبات، و ایمانى چون حیاء و صبر، و خویشاوندى چون فروتنى، و شرافتى چون دانش، و عزّتى چون بردبارى، و پشتیبانى مطمئن‏تر از مشورت کردن نیست.
حکمت 114
جایگاه خوشبینى و بد بینى در جامعه
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: هر گاه نیکوکارى بر روزگار و مردم آن غالب آید، اگر کسى به دیگرى گمان بد برد، در حالى که از او عمل زشتى آشکار نشده ستمکار است، و اگر بدى بر زمانه و مردم آن غالب شود، و کسى به دیگرى خوش گمان باشد«»، خود را فریب داد.
حکمت 115
توجّه به پایان پذیرى دنیا
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (شخصى از امام پرسید حال شما چگونه است فرمود:) چگونه خواهد بود حال کسى که در بقایاى خود ناپایدار، و در سلامتى بیمار است، و در آنجا که آسایش دارد مرگ او فرا مى‏رسد
حکمت 116
انسان و انواع آزمایش‏ها
(اعتقادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: چه بسا کسى که با نعمت‏هایى که به او رسیده، به دام افتد، و با پرده‏پوشى بر گناه، فریب خورد، و با ستایش شدن، آزمایش گردد، و خدا هیچ کس را همانند مهلت دادن، نیازمود.
حکمت 117
پرهیز از افراط و تفریط در دوستى با امام علیه السّلام
(اعتقادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: دو تن به خاطر من به هلاکت رسیدند: دوست افراط کننده، و دشمن دشنام دهنده.

حکمت 118
استفاده از فرصت‏ها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: از دست دادن فرصت، اندوهبار است.
حکمت 119
ضرورت شناخت دنیا
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: دنیاى حرام چون مار سمّى است، پوست آن نرم ولى سمّ کشنده در درون دارد، نادان فریب خورده به آن مى‏گراید، و هوشمند عاقل از آن دورى گزیند.
حکمت 120
روانشناسى قبائل قریش
(علمى، اجتماعى، تاریخى) و درود خدا بر او، فرمود: (از قریش پرسیدند) امّا بنى مخزوم، گل خوشبوى قریشند، و که شنیدن سخن مردانشان، و ازدواج با زنانشان را دوست داریم، امّا بنى عبد شمس«» دوراندیش‏تر، و در حمایت مال و فرزندان توانمندترند که به همین جهت بد اندیش‏تر و بخیل‏تر مى‏باشند، و امّا ما (بنى هاشم) آنچه را در دست داریم بخشنده‏تر، و براى جانبازى در راه دین سخاوتمندریم. آنها شمارشان بیشتر امّا فریب کارتر و زشت روى‏ترند، و ما گویاتر و خیرخواه‏تر و خوش‏روى تریم.«»
حکمت 121
ارزیابى عمل‏ها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: چقدر فاصله بین دو عمل دور است: عملى که لذّتش مى‏رود و کیفر آن مى‏ماند، و عملى که رنج آن مى‏گذرد و پاداش آن ماندگار است
حکمت 122
عبرت از مرگ یاران
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: (در پى جنازه‏اى مى‏رفت و شنید که مردى مى‏خندد.) گویى مرگ بر غیر ما نوشته شده، و حق جز بر ما واجب گردید، و گویا این مردگان مسافرانى هستند که به زودى باز مى‏گردند، در حالى که بدن‏هایشان را به گورها مى‏سپاریم، و میراثشان را مى‏خوریم. گویا ما پس از مرگ آنان جاودانه‏ایم آیا چنین است، که اندرز هر پند دهنده‏اى از زن و مرد را فراموش مى‏کنیم و خود را نشانه تیرهاى بلا و آفات قرار دادیم
حکمت 123
الگوهاى کامل انسانیّت
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: خوشا به حال آن کس که خود را کوچک مى‏شمارد، و کسب و کار او پاکیزه است، و جانش پاک، و اخلاقش نیکوست، که ما زاد بر مصرف زندگى را در راه خدا بخشش مى‏کند، و زبان را از زیاده گویى باز مى‏دارد و آزار او به مردم نمى‏رسد، و سنّت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم او را کفایت کرده، بدعتى در دین خدا نمى‏گذارد.
(برخى حکمت 123 و 122 را از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نقل کرده‏اند)
حکمت 124
روانشناسى زن و مرد
(علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: غیرت زن، کفر آور، و غیرت مرد نشانه ایمان اوست.
حکمت 125
امام و شناساندن اسلام
(معنوى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: اسلام را چنان مى‏شناسانم که پیش از من کسى آنگونه معرّفى نکرده باشد. اسلام همان تسلیم در برابر خدا و تسلیم همان یقین داشتن، و یقین اعتقاد راستین، و باور راستین همان اقرار درست، و اقرار درست انجام مسئولیّت‏ها، و انجام مسئولیّت‏ها همان عمل کردن به احکام دین است.

                        
حکمت 126
شگفتى ضدّ ارزش‏ها
(اخلاقى، اجتماعى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: در شگفتم از بخیل: به سوى فقرى مى‏شتابد که از آن مى‏گریزد، و سرمایه‏اى را از دست مى‏دهد که براى آن تلاش مى‏کند. در دنیا چون تهیدستان زندگى مى‏کند، امّا در آخرت چون سرمایه‏داران محاکمه مى‏شود. و در شگفتم از متکبّرى که دیروز نطفه‏اى بى‏ارزش، و فردا مردارى گندیده خواهد بود و در شگفتم از آن کس که آفرینش پدیده‏ها را مى‏نگرد و در وجود خدا تردید دارد و در شگفتم از آن کس که مردگان را مى‏بیند و مرگ را از یاد برده است، و در شگفتم از آن کس که پیدایش دوباره را انکار مى‏کند در حالى که پیدایش آغازین را مى‏نگرد، و در شگفتم از آن کس که خانه نابود شدنى، را آباد مى‏کند امّا جایگاه همیشگى را از یاد برده است.
حکمت 127
نکوهش از سستى در عمل
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که در عمل کوتاهى کند، دچار اندوه گردد، و آن را که از مال و جانش بهره‏اى در راه خدا نباشد خدا را به او نیازى نیست.
حکمت 128
تأثیر عوامل زیست محیطى در سلامت
(عملى، بهداشتى) و درود خدا بر او، فرمود: در آغاز سرما خود را بپوشانید، و در پایانش آن را دریابید، زیرا با بدن‏ها همان مى‏کند که با برگ درختان خواهد کرد: آغازش مى‏سوزاند، و پایانش مى‏رویاند.«»
حکمت 129
شناخت عظمت پروردگار
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: بزرگى پروردگار در جانت، پدیده‏ها را در چشمت کوچک مى‏نمایاند.
حکمت 130
توجّه به فنا پذیرى دنیا
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: (امام علیه السّلام، وقتى از جنگ صفّین برگشت و به قبرستان پشت دروازه کوفه رسید رو به مردگان کرد.) اى ساکنان خانه‏هاى وحشت زا، و محلّه‏هاى خالى و گروهاى تاریک، اى خفتگان در خاک، اى غریبان، اى تنها شدگان، اى وحشت زدگان، شما پیش از ما رفتید و ما در پى شما روانیم، و به شما خواهیم رسید. امّا خانه‏هایتان دیگران در آن سکونت گزیدند و امّا زنانتان با دیگران ازدواج کردند، و امّا اموال شما در میان دیگران تقسیم شد این خبرى است که ما داریم، حال شما چه خبر دارید (سپس به اصحاب خود رو کرد و فرمود) بدانید که اگر اجازه سخن گفتن داشتند، شما را خبر مى‏دادند که: بهترین توشه، تقوا است.
حکمت 131
و درود خدا بر او، فرمود: (شنید مردى دنیا را نکوهش مى‏کند.) (اخلاقى، اجتماعى)
1-  توبیخ نکوهش کننده دنیا:
اى نکوهش کننده دنیا، که خود به غرور دنیا مغرورى و با باطل‏هاى آن فریب خوردى خود فریفته دنیایى و آن را نکوهش مى‏کنى آیا تو در دنیا جرمى مرتکب شده‏اى یا دنیا به تو جرم کرده است کى دنیا تو را سرگردان کرد و در چه زمانى تو را فریب داد آیا با گورهاى پدرانت که پوسیده‏اند (تو را فریب داد) یا آرامگاه مادرانت که در زیر خاک آرمیده‏اند آیا با دو دست خویش بیماران را درمان کرده‏اى و آنان را پرستارى کرده و در بسترشان خوابانده‏اى‏

درخواست شفاى آنان را کرده، و از طبیبان داروى آنها را تقاضا کرده‏اى در آن صبحگاهان که داروى تو به حال آنان سودى نداشت، و گریه تو فایده‏اى نکرد، و ترس تو آنان را سودى نرساند، و آنچه مى‏خواستى به دست نیاوردى، و با نیروى خود نتوانستى مرگ را از آنان دور کنى. دنیا براى تو حال آنان را مثال زد، و با گورهایشان، گور، خودت را به رخ تو کشید.
2-  خوبیها و زیباییهاى دنیا:
همانا دنیا سراى راستى براى راست گویان، و خانه تندرستى براى دنیا شناسان، و خانه بى‏نیازى براى توشه‏گیران، و خانه پند، براى پندآموزان است. دنیا سجده‏گاه دوستان خدا، نمازگاه فرشتگان الهى، فرودگاه وحى خدا، و جایگاه تجارت دوستان خداست، که در آن رحمت خدا را به دست آوردند، و بهشت را سود بردند. چه کسى دنیا را نکوهش مى‏کند و جدا شدنش را اعلام داشته، و فریاد زد که ماندگار نیست، و از نابودى خود و اهلش خبر داده است و حال آن که (دنیا) با بلاى خود بلاها را نمونه آورد، و با شادمانى خود آنان را به شادمانى رساند. در آغاز شب به سلامت گذشت، امّا در صبحگاهان با مصیبتى جانکاه بازگشت، تا مشتاق کند، و تهدید نماید، و بترساند، و هشدار دهد، پس مردمى در بامداد با پشیمانى، دنیا را نکوهش کنند، و مردمى دیگر در روز قیامت آن را مى‏ستایند، دنیا حقائق را به یادشان آورد، یاد آور آن شدند، از رویدادها برایشان حکایت کرد، او را تصدیق کردند، و اندرزشان داد، پند پذیرفتند.
حکمت 132
ضرورت یاد مرگ
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: خدا را فرشته‏اى است که هر روز بانگ مى‏زند: بزایید براى مردن، و فراهم آورید براى نابود شدن، و بسازید براى ویران گشتن.
حکمت 133
اقسام مردم و دنیا
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: دنیا گذرگاه عبور است، نه جاى ماندن، و مردم در آن دو دسته‏اند: یکى آن که خود را فروخت و به تباهى کشاند، و دیگرى آن که خود را خرید و آزاد کرد.
حکمت 134
حقوق دوستان
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: دوست، دوست نیست مگر آن که حقوق برادرش را در سه جایگاه نگهبان باشد: در روزگار گرفتارى، آن هنگام که حضور ندارد، و پس از مرگ.
حکمت 135
چهار ارزش برتر
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى را که چهار چیز دادند، از چهار چیز محروم نباشد، با دعا از اجابت کردن، با توبه از پذیرفته شدند، با استغفار از آمرزش گناه، با شکرگزارى از فزونى نعمت‏ها.
مى‏گویم: (و این حقیقت مورد تصدیق کتاب الهى است که در مورد دعا گفته است: «مرا بخوانید تا خواسته‏هاى شما را بپردازم». (قرآن کریم، سوره مؤمن، آیه 60) در مورد استغفار گفته است: «هر آن که به بدى دست یابد یا بر خود ستم روا دارد و از آن پس به درگاه خدا استغفار کند، خداى را آمرزش‏گر و مهربان یابد». (قرآن کریم، سوره نساء، آیه 110) در مورد سپاس فرموده است: «بى شک اگر سپاس گزارید، بر نعمت مى‏افزایم». (قرآن کریم، سوره ابراهیم، آیه 7) و در مورد توبه فرموده است: («تنها توبه را خداوند از کسانى مى‏پذیرد که از سر نادانى به کار زشتى دست مى‏یابند و تا دیر نشده است باز مى‏گردند، تنها چنین کسانند که خداوند در موردشان تجدید نظر مى‏کند، که خدا دانا و حکیم است». (قرآن کریم، سوره نساء، آیه 17)
حکمت 136
فلسفه احکام الهى
(اخلاقى، معنوى)

                        
و درود خدا بر او، فرمود: نماز، موجب نزدیکى هر پارسایى به خداست، و حج جهاد هر ناتوان است. هر چیزى زکاتى دارد، و زکات تن، روزه، و جهاد زن، نیکو شوهر دارى است.
حکمت 137
صدقه راه نزول روزى
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: روزى را با صدقه دادن فرود آورید.
حکمت 138
نقش یا دانش الهى در انفاق
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: آن که پاداش الهى را باور دارد، در بخشش سخاوتمند است.
حکمت 139
تناسب امداد الهى با نیازها
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: کمک الهى به اندازه نیاز فرود مى‏آید.
حکمت 140
قناعت و بى‏نیازى
(اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: آن که میانه روى کند تهیدست نخواهد شد.
حکمت 141
راه آسایش
(اجتماعى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: اندک بودن تعداد زن و فرزند یکى از دو آسایش است.
حکمت 142
دوستى‏ها و خردمندى
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: دوستى کردن نیمى از خردمندى است.
حکمت 143
غمها و پیرى زودرس
(اخلاقى، بهداشت روانى) و درود خدا بر او، فرمود: اندوه خوردن، نیمى از پیرى است.
حکمت 144
تناسب بردبارى با مصیبت‏ها
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: صبر به اندازه مصیبت فرود آید، و آن که در مصیبت بى‏تاب بر رانش زند، اجرش نابود مى‏گردد.
حکمت 145
عبادتهاى بى‏حاصل
(اخلاقى، معنوى، عبادى) و درود خدا بر او، فرمود: بسا روزه‏دارى که بهره‏اى جز گرسنگى و تشنگى از روزه‏دارى خود ندارد، و بسا شب زنده‏دارى که از شب زنده‏دارى چیزى جز رنج و بى‏خوابى به دست نیاورد خوشا خواب زیرکان، و افطارشان
حکمت 146
ارزش دعا، صدقه و زکات دادن
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: ایمان خود را با صدقه دادن، و اموالتان را با زکات دادن نگاه‏دارید، و امواج بلا را با دعا از خود برانید.
حکمت 147
(علمى، اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: (کمیل بن زیاد مى‏گوید: امام دست مرا گرفت، و به سوى قبرستان کوفه برد، آنگاه آه پردردى کشید و فرمود) اى کمیل بن زیاد این قلب‏ها بسان ظرفهایى هستند، که بهترین آنها، فراگیرترین آنهاست، پس آنچه را مى‏گویم نگاه‏دار:
1-  اقسام مردم (مردم شناسى
«» مردم سه دسته‏اند، دانشمند الهى، و آموزنده‏اى بر راه رستگارى، و پشّه‏هاى دست خوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که به دنبال هر سر و صدایى مى‏روند، و با وزش هر بادى حرکت مى‏کنند، نه از روشنایى دانش نور گرفتند، و نه به پناهگاه استوارى پناه گرفتند.
2-  ارزش‏هاى والاى دانش

                        
اى کمیل: دانش بهتر از مال است، زیرا علم، نگهبان تو است، و مال را تو باید نگهبان باشى مال با بخشش کاستى پذیرد امّا علم با بخشش فزونى گیرد، و مقام و شخصیّتى که با مال به دست آمده با نابودى مال، نابود مى‏گردد. اى کمیل بن زیاد شناخت علم راستین (علم الهى) آیینى است که با آن پاداش داده مى‏شود، و انسان در دوران زندگى با آن خدا را اطاعت مى‏کند، و پس از مرگ، نام نیکو به یادگار گذارد. دانش فرمانروا، و مال فرمانبر است.
3-  ارزش دانشمندان
اى کمیل ثروت اندوزان بى تقوا مرده گرچه به ظاهر زنده‏اند، امّا دانشمندان، تا دنیا برقرار است زنده‏اند، بدن‏هایشان گرچه در زمین پنهان امّا یاد آنان در دل‏ها همیشه زنده است.
4-  اقسام دانش پژوهان
بدان که در اینجا (اشاره به سینه مبارک کرد) دانش فراوانى انباشته است، اى کاش کسانى را مى‏یافتم که مى‏توانستند آن را بیاموزند آرى تیز هوشانى مى‏یابم امّا مورد اعتماد نمى‏باشند، دین را وسیله دنیا قرار داده، و با نعمت‏هاى خدا بر بندگان، و با برهان‏هاى الهى بر دوستان خدا فخر مى‏فروشند. یا گروهى که تسلیم حاملان حق مى‏باشند امّا ژرف اندیشى لازم را در شناخت حقیقت ندارند، که با اوّلین شبهه‏اى، شک و تردید در دلشان ریشه مى‏زند پس نه آنها، و نه اینها، سزاوار آموختن دانش‏هاى فراوان من نمى‏باشند. یا فرد دیگرى که سخت در پى لذّت بوده، و اختیار خود را به شهوت داده است، یا آن که در ثروت اندوزى حرص مى‏ورزد، هیچ کدام از آنان نمى‏توانند از دین پاسدارى کنند، و بیشتر به چهارپایان چرنده شباهت دارند، و چنین است که دانش با مرگ دارندگان دانش مى‏میرد.
5-  ویژگى‏هاى رهبران الهى
آرى خداوند زمین هیچ گاه از حجّت الهى خالى نیست، که براى خدا با برهان روشن قیام کند، یا آشکار و شناخته شده، یا بیمناک و پنهان، تا حجّت خدا باطل نشود، و نشانه‏هایشان از میان نرود. تعدادشان چقدر و در کجا هستند به خدا سوگند که تعدادشان اندک ولى نزد خدا بزرگ مقدارند، که خدا به وسیله آنان حجّت‏ها و نشانه‏هاى خود را نگاه مى‏دارد، تا به کسانى که همانندشان هستند بسپارد، و در دل‏هاى آنان بکارد، آنان که دانش، نور حقیقت بینى را بر قلبشان تابیده، و روح یقین را دریافته‏اند، که آنچه را خوشگذاران‏ها دشوار مى‏شمارند، آسان گرفتند، و با آنچه که ناآگاهان از آن هراس داشتند أنس گرفتند. در دنیا با بدن‏هایى زندگى مى‏کنند، که ارواحشان به جهان بالا پیوند خورده است، آنان جانشینان خدا در زمین، و دعوت کنندگان مردم به دین خدایند. آه، آه، چه سخت اشتیاق دیدارشان را دارم کمیل هر گاه خواستى باز گرد.
حکمت 148
نقش سخن در شناخت انسان (رفتار شناسى)
(اخلاقى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود: انسان زیر زبان خود پنهان است«».

حکمت 149
ضرورت خودشناسى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: نابود شد کسى که ارزش خود را ندانست.
حکمت 150
ضدّ ارزش‏ها و هشدارها
(اخلاقى، اجتماعى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: (مردى از امام در خواست اندرز کرد.) از کسانى مباش که بدون عمل صالح به آخرت امیدوار است، و توبه را با آرزوهاى دراز به تأخیر مى‏اندازد، در دنیا چونان زاهدان، سخن مى‏گوید، اما در رفتار همانند دنیا پرستان است، اگر«» نعمت‏ها به او برسد سیر نمى‏شود، و در محرومیّت قناعت ندارد، از آنچه به او رسید شکر گزار نیست، و از آنچه مانده زیاده طلب است. دیگران را پرهیز مى‏دهد اما خود پروا ندارد به فرمانبردارى امر مى‏کند اما خود فرمان نمى‏برد، نیکوکاران را دوست دارد، اما رفتارشان را ندارد گناهکاران را دشمن دارد اما خود یکى از گناهکاران است، و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمى‏دارد، اما در آنچه که مرگ را ناخوشایند ساخت پافشارى دارد، اگر بیمار شود پشیمان مى‏شود، و اگر تندرست باشد سرگرم خوشگذرانى‏هاست در سلامت مغرور و در گرفتارى نا امید است اگر مصیبتى به او رسد به زارى خدا را مى‏خواند. اگر به گشایش دست یافت مغرورانه از خدا روى بر مى‏گرداند، نفس به نیروى گمان ناروا، بر او چیرگى دارد، و او با قدرت یقین بر نفس چیره نمى‏گردد. براى دیگران که گناهى کمتر از او دارند نگران، و بیش از آنچه که عمل کرده امیدوار است. اگر بى نیاز گردد مست و مغرور شود، و اگر تهیدست گردد، مأیوس و سست شود. چون کار کند در آن کوتاهى ورزد، و چون چیزى خواهد زیاده روى نماید، چون در برابر شهوت قرار گیرد گناه را بر گزیده، توبه را به تأخیر انداز، و چون رنجى به او رسد از راه ملت اسلام دورى گزیند، عبرت آموزى را طرح مى‏کند امّا خود عبرت نمى‏گیرد در پند دادن مبالغه مى‏کند امّا خود پند پذیر نمى‏باشد. سخن بسیار مى‏گوید، امّا کردار خوب او اندک است براى دنیاى زودگذر تلاش و رقابت دارد امّا براى آخرت جاویدان آسان مى‏گذرد سود را زیان، و زیان را سود مى‏پندار از مرگ هراسناک است امّا فرصت را از دست مى‏دهد گناه دیگرى را بزرگ مى‏شمارد، امّا گناهان بزرگ خود را کوچک مى‏پندارد، طاعت دیگران را کوچک و طاعت خود را بزرگ مى‏داند مردم را سرزنش مى‏کند، امّا خود را نکوهش نکرده با خود ریاکارانه بر خورد مى‏کند خوشگذرانى با سرمایه‏داران را بیشتر از یاد خدا با مستمندان دوست دارد، به نفع خود بر زیان دیگران حکم مى‏کند امّا هرگز به نفع دیگران بر زیان خود حکم نخواهد کرد، دیگران را هدایت امّا خود را گمراه مى‏کند، دیگران از او اطاعت مى‏کنند، و او مخالفت مى‏ورزد، حق خود را به تمام مى‏گیرد امّا حق دیگران را به کمال نمى‏دهد، از غیر خدا مى‏ترسد، امّا از پروردگار خود نمى‏ترسد
مى‏گویم: (اگر در نهج البلاغه جز این حکمت وجود نداشت، همین یک حکمت براى اندرز دادن کافى بود این سخن، حکمتى رسا، و عامل بینایى انسان آگاه، و عبرت آموز صاحب اندیشه است
حکمت 151
ضرورت آینده نگرى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: هر کس را پایانى است، تلخ یا شیرین.
حکمت 152
توجه به فنا پذیرى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: آنچه روى مى‏آورد، باز مى‏گردد، و چیزى که باز گردد گویى هرگز نبوده است
حکمت 153
صبر و پیروزى
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: انسان شکیبا، پیروزى را از دست نمى‏دهد، هر چند زمان آن طولانى شود.
حکمت 154
اهمیّت نیّت‏ها
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که از کار مردمى خشنود باشد، چونان کسى است که همراه آنان بوده و هر کس که به باطلى روى آورد، دو گناه بر عهده او باشد، گناه کردار باطل، و گناه خشنودى به کار باطل.
حکمت 155
ضرورت پایبندى به عهد و پیمان
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: عهد و پیمان‏ها را پاس دارید به خصوص با وفاداران.«»
حکمت 156
ضرورت خدا شناسى و اطاعت
(اخلاقى، عبادى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: خداى را اطاعت کنید که در نشناختن پروردگار عذرى ندارید.
حکمت 157
فراهم بودن راه‏هاى هدایت
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: اگر چشم بینا داشته باشید، حقیقت را نشانتان داده‏اند، اگر هدایت مى‏طلبید شما را هدایت کردند، اگر گوش شنوا دارید، حق را به گوشتان خواندند.
حکمت 158
روش برخورد با دوستان بد
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: برادرت را با احسانى که در حق او مى‏کنى سرزنش کن، و شر او را با بخشش باز گردان.
حکمت 159
پرهیز از مواضع اتّهام
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که خود را در جایگاه تهمت قرار داد، نباید جز خود را نکوهش کند
حکمت 160
قدرت و زورگویى
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: هر کس قدرت به دست آورد، زورگویى دارد.
حکمت 161
ارزش مشورت و پرهیز از خودمحورى
(اخلاقى، سیاسى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: هر کس خود رأى شد به هلاکت رسید، و هر کس با دیگران مشورت کرد، در عقل‏هاى آنان شریک شد.
حکمت 162
ضرورت راز دارى
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که راز خود را پنهان دارد، اختیار آن در دست اوست.
حکمت 163
فقر و نابودى
(اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: فقر مرگ بزرگ است
حکمت 164
روش بر خورد با متجاوزان
(اخلاقى، سیاسى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: رعایت حق کسى که او حقش را محترم نمى‏شمارد نوعى بردگى است.

                        
حکمت 165
پرهیز از نا فرمانى خدا
(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: هیچ اطاعتى از مخلوق، در نافرمانى پروردگار روا نیست.
حکمت 166
پرهیز از تجاوز به حقوق دیگران
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: مرد را سرزنش نکنند که چرا حقّش را با تأخیر مى‏گیرد، بلکه سرزنش در آنجاست که آنچه حقّش نیست بگیرد.«»
حکمت 167
خود پسندى و محرومیّت‏ها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: خود پسندى مانع فزونى است.
حکمت 168
توجّه به فنا پذیرى دنیا
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: آخرت نزدیک، و زمان ماندن در دنیا اندک است.
حکمت 169
آینده نگرى
(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: صبحگاهان براى آن که دو چشم بینا دارد روشن است.
حکمت 170
ضرورت ترک گناه
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: ترک گناه آسان‏تر از در خواست توبه است.
حکمت 171
ره آورد شوم حرام خوارى
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: بسا لقمه‏اى گلوگیر که از لقمه‏هاى فراوانى محروم مى‏کند.
حکمت 172
نادانى و دشمنى‏ها
(اخلاقى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود: مردم دشمن چیزهایى هستند که نمى‏دانند.
حکمت 173
ارزش مشورت‏ها
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که از افکار و آراء گوناگون استقبال کند، صحیح را از خطا خوب شناسد.
حکمت 174
ارزش خشم در راه خدا
(اخلاق سیاسى، عقیدتى) و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که دندان خشم در راه خدا بر هم فشارد، بر کشتن باطل گرایان، توانمند گردد.
حکمت 175
راه درمان ترس
(اخلاقى، علمى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: هنگامى که از چیزى مى‏ترسى، خود را در آن بیفکن، زیرا گاهى ترسیدن از چیزى، از خود آن سخت‏تر است.
حکمت 176
ابزار ریاست (بردبارى فراوان)
(اخلاقى، مدیریّتى) و درود خدا بر او، فرمود: بردبارى و تحمّل سختى‏ها، ابزار ریاست است.
حکمت 177
روش برخورد با بدان
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: بدکار را با پاداش دادن به نیکوکار آزار ده
حکمت 178
روش نابود کردن بدى‏ها
(اخلاقى، سیاسى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: بدى را از سینه دیگران، با کندن آن از سینه خود، ریشه کن نما
حکمت 179
لجاجت و سستى اراده
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: لجاجت تدبیر را سست مى‏کند.
حکمت 180
طمع ورزى و بردگى
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: طمع ورزى، بردگى همیشگى است.

حکمت 181
ارزش دوراندیشى و پرهیز از کوتاهى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: حاصل کوتاهى، پشیمانى، و حاصل دوراندیشى، سلامت است.
حکمت 182
شناخت جایگاه سخن و سکوت
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: آنجا که باید سخن درست گفت، در خاموشى خیرى نیست، چنانکه در سخن نا آگاهانه نیز خیرى نخواهد بود.
حکمت 183
باطل گرایى و اختلاف
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: دو دعوت به اختلاف نرسد جز این که یکى باطل باشد
حکمت 184
ویژگى‏هاى اعتقادى امام علیه السّلام
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: از روزى که حق براى من نمایان شد، هرگز دچار تردید نشدم
حکمت 185
ویژگى‏هاى اعتقادى امام على علیه السّلام
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: هرگز دروغ نگفتم و به من دروغ نگفتند، و هرگز گمراه نشدم، و کسى به وسیله من گمراه نشده است.
حکمت 186
آینده سخت ستمکاران
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: آغاز کننده ستم، در قیامت انگشت به دندان مى‏گزد.
حکمت 187
ضرورت یاد قیامت
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کوچ کردن نزدیک است
حکمت 188
ضرورت حق گرایى
(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: هر کس که با حق در آویزد نابود مى‏گردد.
حکمت 189
ارزش صبر و خطر بى‏تابى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى را که شکیبایى نجات ندهد، بى‏تابى او را هلاک گرداند.
حکمت 190
معیار امامت
(اعتقادى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: شگفتا آیا معیار خلافت، صحابى پیامبر بودن است امّا صحابى بودن و خویشاوندى ملاک نیست.
(از امام شعرى در همین مسئله نقل شد که به ابا بکر فرمود) اگر ادّعا مى‏کنى با شوراى مسلمین به خلافت رسیدى، چه شورایى بود که رأى دهندگان حضور نداشتند و اگر خویشاوندى را حجّت مى‏آورى، دیگران از تو به پیامبر نزدیک‏تر و سزاوارترند«».


حکمت های نهج البلاغه1-100

حکمت 1
روش برخورد با فتنه‏ها
(اخلاقى، سیاسى) درود خدا بر او، فرمود: در فتنه‏ها، چونان شتر دو ساله باش، نه پشتى دارد که سوارى دهد، و نه پستانى تا او را بدوشند.
حکمت 2
شناخت ضدّ ارزش‏ها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: آن که جان را با طمع ورزى بپوشاند خود را پست کرده، و آن که راز سختى‏هاى خود را آشکار سازد خود را خوار کرده، و آن که زبان را بر خود حاکم کند خود را بى‏ارزش کرده است.
حکمت 3
شناخت ضدّ ارزش‏ها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: بخل ننگ و ترس نقصان است. و تهیدستى مرد زیرک را در برهان کند مى‏سازد، و انسان تهیدست در شهر خویش نیز بیگانه است.
حکمت 4
ارزش‏هاى اخلاقى و ضدّ ارزش‏ها
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: ناتوانى، آفت و شکیبایى، شجاعت و زهد ثروت و پرهیزکارى سپر نگه دارنده است: و چه همنشین خوبى است راضى بودن و خرسندى.
حکمت 5
شناخت ارزش‏هاى اخلاقى
(اخلاقى، سیاسى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: دانش، میراثى گرانبها، و آداب، زیورهاى همیشه تازه، و اندیشه، آیینه‏اى شفّاف است.
حکمت 6
ارزش راز دارى و خوشرویى
(اخلاقى، سیاسى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: سینه خردمند صندوق راز اوست، و خوشرویى وسیله دوست یابى، و شکیبایى، گورستان پوشاننده عیب‏هاست. و یا فرمود: پرسش کردن وسیله پوشاندن عیب‏هاست، و انسان از خود راضى، دشمنان او فراوانند.
حکمت 7
ایثار اقتصادى و آخرت گرایى
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: صدقه دادن دارویى ثمر بخش است، و کردار بندگان در دنیا، فردا در پیش روى آنان جلوه‏گر است.
حکمت 8
شگفتى‏هاى تن آدمى
(علمى، فیزیولوژى انسانى) و درود خدا بر او، فرمود: از ویژگى‏هاى انسان در شگفتى مانید، که: با پاره‏اى «پى» مى‏نگرد، و با «گوشت» سخن مى‏گوید، و با «استخوان» مى‏شنود، و از «شکافى» نفس مى‏کشد«».
حکمت 9
شناخت ره‏آورد اقبال و ادبار دنیا
(اجتماعى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: چون دنیا به کسى روى آورد، نیکى‏هاى دیگران را به او عاریت دهد، و چون از او روى برگرداند خوبى‏هاى او را نیز برباید.
حکمت 10
روش زندگى با مردم
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: با مردم آنگونه معاشرت کنید، که اگر مردید بر شما اشک ریزند، و اگر زنده ماندید، با اشتیاق سوى شما آیند.
حکمت 11
روش برخورد با دشمن
(سیاسى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اگر بر دشمنت دست یافتى، بخشیدن او را شکرانه پیروزى قرار ده.

حکمت 12
آیین دوست یابى
(اخلاقى، اجتماعى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: ناتوان‏ترین مردم کسى است که در دوست یابى ناتوان است، و از او ناتوان‏تر آن که دوستان خود را از دست بدهد.
حکمت 13
روش استفاده از نعمت‏ها
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: چون نشانه‏هاى نعمت پروردگار آشکار شد، با ناسپاسى نعمت‏ها را از خود دور نسازید.
حکمت 14
روش برخورد با خویشاوندان
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى را که نزدیکانش واگذارند، بیگانه او را پذیرا مى‏گردد.
حکمت 15
روش برخورد با فریب خورده‏گان
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: هر فریب خورده‏اى را نمى‏شود سرزنش کرد.«»
حکمت 16
شناخت جایگاه جبر و اختیار
(اعتقادى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: کارها چنان در سیطره تقدیر است که چاره اندیشى به مرگ مى‏انجامد.«»
حکمت 17
ضرورت رنگ کردن موها
(بهداشتى، تجمّل و زیبایى) و درود خدا بر او، فرمود: (از امام پرسیدند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: موها را رنگ کنید، و خود را شبیه یهود نسازید یعنى چه فرمود) پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم این سخن را در روزگارى فرمود که پیروان اسلام اندک بودند، امّا امروز که اسلام گسترش یافته، و نظام اسلامى استوار شده، هر کس آنچه را دوست دارد انجام دهد.
حکمت 18
ره آورد شوم فرار از جنگ
(سیاسى، اخلاق نظامى) و درود خدا بر او، فرمود: (در باره آنان که از جنگ کناره گرفتند) حق را خوار کرده، باطل را نیز یارى نکردند.«»
حکمت 19
ره آورد شوم هواپرستى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که در پى آرزوى خویش تازد، مرگ او را از پاى در آورد.
حکمت 20
روش برخورد با جوانمردان
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: از لغزش جوانمردان درگذرید، زیرا جوانمردى نمى‏لغزد جز آن که دست خدا او را بلند مرتبه مى‏سازد.
حکمت 21
ارزش‏ها و ضدّ ارزش‏ها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: ترس با ناامیدى، و شرم با محرومیّت همراه است، و فرصت‏ها چون ابرها مى‏گذرند، پس فرصت‏هاى نیک را غنیمت شمارید.
حکمت 22
روش گرفتن حق
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: ما را حقّى است اگر به ما داده شود، و گر نه بر پشت شتران سوار شویم و براى گرفتن آن برانیم هر چند شب روى به طول انجامد.«»
(این از سخنان لطیف و فصیح است، یعنى اگر حق ما را ندادند، خوار خواهیم شد و باید بر ترک شتر سوار چون بنده بنشینیم)
حکمت 23
ضرورت عمل گرایى
(اخلاقى، اجتماعى)

و درود خدا بر او، فرمود: کسى که کردارش او را به جایى نرساند، افتخارات خاندانش او را به جایى نخواهد رسانید.
حکمت 24
روش یارى کردن مردم
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: از کفّاره گناهان بزرگ، به فریاد مردم رسیدن، و آرام کردن مصیبت دیدگان است.
حکمت 25
ترس از خدا در فزونى نعمت‏ها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اى فرزند آدم زمانى که خدا را مى‏بینى که انواع نعمت‏ها را به تو مى‏رساند تو در حالى که معصیت کارى، بترس.
حکمت 26
رفتار شناسى (و نقش روحیّات در تن آدمى)
(علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى چیزى را در دل پنهان نکرد جز آن که در لغزش‏هاى زبان و رنگ رخسارش، آشکار خواهد گشت.«»
حکمت 27
روش درمان دردها
(بهداشتى، درمانى) و درود خدا بر او، فرمود: با درد خود بساز، چندان که با تو سازگار است.
حکمت 28
برترین پارسایى
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: برترین زهد، پنهان داشتن زهد است
حکمت 29
ضرورت یاد مرگ
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: هنگامى که تو زندگى را پشت سر مى‏گذارى و مرگ به تو روى مى‏آورد، پس دیدار با مرگ چه زود خواهد بود.
حکمت 30
پرهیز از غفلت زدگى
(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: هشدار هشدار به خدا سوگند، چنان پرده‏پوشى کرده که پندارى تو را بخشیده است
حکمت 31
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: (از ایمان پرسیدند، جواب داد)
1-  شناخت پایه‏هاى ایمان:
ایمان بر چهار پایه استوار است: صبر، یقین، عدل و جهاد. صبر نیز بر چهار پایه قرار دارد. شوق، هراس، زهد و انتظار. آن کس که اشتیاق بهشت دارد، شهوت‏هایش کاستى گیرد، و آن کس که از آتش جهنّم مى‏ترسد، از حرام دورى مى‏گزیند، و آن کس که در دنیا زهد مى‏ورزد، مصیبت‏ها را ساده پندارد، و آن کس که مرگ را انتظار مى‏کشد در نیکى‏ها شتاب مى‏کند. یقین نیز بر چهار پایه استوار است: بینش زیرکانه، دریافت حکیمانه واقعیّت‏ها، پند گرفتن از حوادث روزگار، و پیمودن راه درست پیشینیان. پس آن کس که هوشمندانه به واقعیّت‏ها نگریست، حکمت را آشکارا بیند، و آن که حکمت را آشکارا دید، عبرت آموزى را شناسد، و آن که عبرت آموزى شناخت گویا چنان است که با گذشتگان مى‏زیسته است. و عدل نیز بر چهار پایه بر قرار است: فکرى ژرف اندیش، دانشى عمیق و به حقیقت رسیده، نیکو داورى کردن و استوار بودن در شکیبایى. پس کسى که درست اندیشید به ژرفاى دانش رسید و آن کس که به حقیقت دانش رسید، از چشمه زلال شریعت نوشید، و کسى که شکیبا شد در کارش زیاده روى نکرده با نیکنامى در میان مردم زندگى خواهد کرد. و جهاد نیز بر چهار پایه استوار است:

امر به معروف، و نهى از منکر، راستگویى در هر حال، و دشمنى با فاسقان. پس هر کس به معروف امر کرد، پشتوانه نیرومند مؤمنان است، و آن کس که از زشتى‏ها نهى کرد، بینى منافقان را به خاک مالید، و آن کس که در میدان نبرد صادقانه پایدارى کند حقّى را که بر گردن او بوده ادا کرده است، و کسى که با فاسقان دشمنى کند و براى خدا خشم گیرد، خدا هم براى او خشم آورد، و روز قیامت او را خشنود سازد.
2-  شناخت اقسام کفر و تردید:
و کفر بر چهار ستون پایدار است: کنجکاوى دروغین،«» ستیزه‏جویى و جدل، انحراف از حق، و دشمنى کردن، پس آن کس که دنبال توهّم و کنجکاوى دروغین رفت به حق نرسید.«» و آن کس که به ستیزه‏جویى و نزاع پرداخت از دیدن حق نا بینا شد، و آن کس که از راه حق منحرف گردید، نیکویى را زشت، و زشتى را نیکویى پنداشت و سر مست گمراهى‏ها گشت، و آن کس که دشمنى ورزید پیمودن راه حق بر او دشوار و کارش سخت، و نجات او از مشکلات دشوار است. و شک چهار بخش دارد: جدال در گفتار، ترسیدن، دو دل بودن، و تسلیم حوادث روزگار شدن. پس آن کس که جدال و نزاع را عادت خود قرار داد از تاریکى شبهات بیرون نخواهد آمد، و آن کس که از هر چیزى ترسید همواره در حال عقب نشینى است، و آن کس که در تردید و دو دلى باشد زیر پاى شیطان کوبیده خواهد شد، و آن کس که تسلیم حوادث گردد و به تباهى دنیا و آخرت گردن نهد، و هر دو جهان را از کف خواهد داد.
(سخن امام طولانى است چون در این فصل، حکمت‏هاى کوتاه را جمع آورى مى‏کنم از آوردن دنباله سخن خوددارى کردم)
حکمت 32
ارزش و والایى انجام دهنده کارهاى خیر
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: نیکوکار، از کار نیک بهتر و بدکار از کار بد بدتر است.
حکمت 33
اعتدال در بخشش و حسابرسى
(اخلاقى، اجتماعى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: بخشنده باش امّا زیاده روى نکن، در زندگى حسابگر باش امّا سخت گیر مباش.
حکمت 34
راه بى‏نیازى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: بهترین بى‏نیازى، ترک آرزوهاست.
حکمت 35
ضرورت موقعیّت شناسى
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى در انجام کارى که مردم خوش ندارند، شتاب کند، در باره او چیزى خواهند گفت که از آن اطّلاعى ندارند.
حکمت 36
آرزوهاى طولانى و بزهکارى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که آرزوهایش طولانى است کردارش نیز ناپسند است.
حکمت 37
ضرورت ترک آداب جاهلى
(اخلاقى، سیاسى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: (در سر راه صفّین دهقانان شهر انبار«» تا امام را دیدند پیاده شده، و پیشاپیش آن حضرت مى‏دویدند. فرمود چرا چنین مى‏کنید گفتند عادتى است که پادشاهان خود را احترام مى‏کردیم، فرمود) به خدا سوگند که امیران شما از این کار سودى نبردند، و شما در دنیا با آن خود را به زحمت مى‏افکنید،

                       و در آخرت دچار رنج و زحمت مى‏گردید، و چه زیانبار است رنجى که عذاب در پى آن باشد، و چه سودمند است آسایشى که با آن، امان از آتش جهنّم باشد.
حکمت 38
ارزش‏ها و آداب معاشرت با مردم
(اخلاقى، اجتماعى، تربیتى) به فرزندش امام حسن علیه السّلام فرمود: پسرم چهار چیز از من یاد گیر (در خوبى‏ها)، و چهار چیز به خاطر بسپار (هشدارها)، که تا به آنها عمل مى‏کنى زیان نبینى:
الف-  خوبى‏ها
1-  همانا ارزشمندترین بى‏نیازى عقل است، 2-  و بزرگ‏ترین فقر بى‏خردى است، 3-  و ترسناک‏ترین تنهایى خودپسندى است. 4-  و گرامى‏ترین ارزش خانوادگى، اخلاق نیکوست.
ب-  هشدارها
1-  پسرم از دوستى با احمق بپرهیز، چرا که مى‏خواهد به تو نفعى رساند امّا دچار زیانت مى‏کند. 2-  از دوستى با بخیل بپرهیز، زیرا آنچه را که سخت به آن نیاز دارى از تو دریغ مى‏دارد. 3-  و از دوستى با بدکار بپرهیز، که با اندک بهایى تو را مى‏فروشد. 4-  و از دوستى با دروغگو بپرهیز، که او به سراب ماند: دور را به تو نزدیک، و نزدیک را دور مى‏نمایاند.
حکمت 39
جایگاه واجبات و مستحبّات
(عبادى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: عمل مستحب«» انسان را به خدا نزدیک نمى‏گرداند، اگر به واجب زیان رساند.
حکمت 40
راه شناخت عاقل و احمق
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: زبان عاقل در پشت قلب اوست، و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد.«»
(این از سخنان ارزشمند و شگفتى آور است، که عاقل زبانش را بدون مشورت و فکر و سنجش رها نمى‏سازد، امّا احمق هر چه بر زبانش آید مى‏گوید بدون فکر و دقّت، پس زبان عاقل از قلب او و قلب احمق از زبان او فرمان مى‏گیرد). (حکمت 40 به گونه دیگرى نیز نقل شده)
حکمت 41
راه شناخت عاقل و احمق
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: قلب احمق در دهان او، و زبان عاقل در قلب او قرار دارد.
حکمت 42
بیمارى و پاک شدن گناهان
(اخلاقى، معنوى) و به یکى از یارانش که بیمار بود فرمود: خدا آنچه را که از آن شکایت دارى (بیمارى) موجب کاستن گناهانت قرار داد، در بیمارى پاداشى نیست امّا گناهان را از بین مى‏برد، و آنها را چونان برگ پاییزى مى‏ریزد، و همانا پاداش در گفتار به زبان، و کردار با دست‏ها و قدم‏هاست، و خداى سبحان به خاطر نیّت راست، و درون پاک، هر کس از بندگانش را که بخواهد وارد بهشت خواهد کرد.
مى‏گویم: (راست گفت امام على علیه السّلام «درود خدا بر او باد» که بیمارى پاداشى ندارد، بیمارى از چیزهائى است که استحقاق عوض دارد، و عوض در برابر رفتار خداوند بزرگ است نسبت به بنده خود، در ناملایمات زندگى و بیمارى‏ها و همانند آنها، امّا اجر و پاداش در برابر کارى است که بنده انجام مى‏دهد. پس بین این دو تفاوت است که امام علیه السّلام آن را با علم نافذ و رأى رساى خود، بیان فرمود.

حکمت 43
الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران)
(تاریخى، تربیتى) در یاد یکى از یاران، «خبّاب بن أرت» فرمود: خدا خبّاب بن أرت«» را رحمت کند، با رغبت مسلمان شد، و از روى فرمانبردارى هجرت کرد، و با قناعت زندگى گذراند، و از خدا راضى بود، و مجاهد زندگى کرد.
حکمت 44
ارزش آخرت گرایى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: خوشا به حال کسى که به یاد معاد باشد، براى حسابرسى قیامت کار کند، با قناعت زندگى کند، و از خدا راضى باشد.
حکمت 45
راه شناخت مؤمن و منافق
(اخلاقى، انسان شناسى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: اگر با شمشیرم بر بینى مؤمن بزنم که دشمن من شود، با من دشمنى نخواهد کرد، و اگر تمام دنیا را به منافق ببخشم تا مرا دوست بدارد، دوست من نخواهد شد، و این بدان جهت است که قضاى الهى جارى شد، و بر زبان پیامبر امّى صلّى اللّه علیه و آله و سلّم گذشت که فرمود: «اى على مؤمن تو را دشمن نگیرد، و منافق تو را دوست نخواهد داشت.»
حکمت 46
ارزش پشیمانى و زشتى غرور زدگى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: گناهى که تو را پشیمان کند بهتر از کار نیکى است که تو را به خود پسندى وا دارد.
حکمت 47
شناخت ارزش‏ها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: ارزش مرد به اندازه همّت اوست، و راستگویى او به میزان جوانمردى‏اش، و شجاعت او به قدر ننگى است که احساس مى‏کند، و پاکدامنى او به اندازه غیرت اوست.
حکمت 48
راز دارى و پیروزى
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: پیروزى در دوراندیشى، و دور اندیشى در به کار گیرى صحیح اندیشه، و اندیشه صحیح به راز دارى است.
حکمت 49
شناخت بزرگوار و پست فطرت
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: از یورش بزرگوار به هنگام گرسنگى، و از تهاجم انسان پست به هنگام سیرى، بپرهیز.
حکمت 50
راه جذب دلها
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: دل‏هاى مردم گریزان است، به کسى روى آورند که خوشرویى کند
حکمت 51
قدرت و عیب پوشى
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: عیب تو تا آن گاه که روزگار با تو هماهنگ باشد، پنهان است.
حکمت 52
روش برخورد با شکست خوردگان
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: سزاوارترین مردم به عفو کردن، تواناترینشان به هنگام کیفر دادن است.
حکمت 53
شناخت جایگاه سخاوت و ایثارگرى
(اخلاقى، اقتصادى، اجتماعى)

و درود خدا بر او، فرمود: سخاوت آن است که تو آغاز کنى، زیرا آنچه با درخواست داده مى‏شود یا از روى شرم و یا از بیم شنیدن سخن ناپسند است.
حکمت 54
ارزش‏هاى اخلاقى
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: هیچ ثروتى چون عقل، و هیچ فقرى چون نادانى نیست. هیچ ارثى چون ادب«»، و هیچ پشتیبانى چون مشورت نیست.
حکمت 55
اقسام بردبارى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: شکیبایى دو گونه است: شکیبایى بر آنچه خوش نمى‏دارى و شکیبایى در آنچه دوست مى‏دارى.
حکمت 56
تهیدستى و تنهایى
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: ثروتمندى در غربت، چون در وطن بودن، و تهیدستى در وطن، غربت است.
حکمت 57
ارزش قناعت و خود کفایى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: قناعت، ثروتى است پایان ناپذیر.
(این سخن از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نیز نقل شده است)
حکمت 58
توانگرى و شهوت‏ها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: ثروت، ریشه شهوت‏هاست.
حکمت 59
ارزش تذکّر دادن اشتباهات
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: آن که تو را هشدار داد، چون کسى است که مژده داد.
حکمت 60
ضرورت کنترل زبان
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: زبان تربیت نشده، درنده‏اى است که اگر رهایش کنى مى‏گزد
حکمت 61
شیرینى آزار زن
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: نیش زن شیرین است.
حکمت 62
روش پاسخ دادن به ستایش‏ها و نیکى‏ها
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: چون تو را ستودند، بهتر از آنان ستایش کن، و چون به تو احسان کردند، بیشتر از آن ببخش. به هر حال پاداش بیشتر از آن آغاز کننده است.
حکمت 63
ارزش شفاعت
(اخلاقى اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: شفاعت کننده چونان بال و پر در خواست کننده است.
حکمت 64
غفلت دنیا پرستان
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اهل دنیا سوارانى در خواب مانده‏اند که آنان را مى‏رانند.
حکمت 65
ترک دوستان و تنهایى
(اخلاقى، اجتماعى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: از دست دادن دوستان غربت است.
حکمت 66
روش خواستن
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: از دست دادن حاجت بهتر از درخواست کردن از نا اهل است.

حکمت 67
ارزش ایثار اقتصادى
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: از بخشش اندک شرم مدار که محروم کردن، از آن کمتر است.

حکمت 68
ره آورد عفّت و شکرگذارى
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: عفّت ورزیدن زینت فقر، و شکرگزارى زینت بى‏نیازى است.
حکمت 69
حفظ روح امیدوارى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اگر به آنچه که مى‏خواستى نرسیدى، از آنچه هستى نگران مباش.
حکمت 70
روانشناسى جاهل
(اخلاقى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود: نادان را یا تندرو یا کند رو مى‏بینى.
حکمت 71
نشانه کمال عقل
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: چون عقل کامل گردد، سخن اندک شود.
حکمت 72
رابطه دنیا و انسان
(اخلاقى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود: دنیا بدن‏ها را فرسوده، و آرزوها را تازه مى‏کند، مرگ را نزدیک و خواسته‏ها را دور و دراز مى‏سازد، کسى که به آن دست یافت خسته مى‏شود، و آن که به دنیا نرسید رنج مى‏برد.
حکمت 73
ضرورت خودسازى رهبران و مدیران
(اخلاقى، تربیتى، مدیریّتى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که خود را رهبر مردم قرار داد، باید پیش از آن که به تعلیم دیگران پردازد، خود را بسازد، و پیش از آن که به گفتار تربیت کند، با کردار تعلیم دهد، زیرا آن کس که خود را تعلیم دهد و ادب کند سزاوارتر به تعظیم است از آن که دیگرى را تعلیم دهد و ادب بیاموزد.
حکمت 74
ضرورت یاد مرگ
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: انسان با نفسى که مى‏کشد، قدمى به سوى مرگ مى‏رود.
حکمت 75
توجّه به فنا پذیرى دنیا
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: هر چیز که شمردنى است پایان مى‏پذیرد، و هر چه را که انتظار مى‏کشیدى، خواهد رسید.
حکمت 76
روش تحلیل رویدادها (روش تجربى)
(اخلاقى، علمى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: حوادث اگر همانند یکدیگر بودند، آخرین را با آغازین مقایسه و ارزیابى مى‏کنند.«»
حکمت 77
دنیا شناسى (امام و ترک دنیاى حرام
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (ضرار بن ضمره«» ضبایى از یاران امام به شام رفت بر معاویه وارد شد. معاویه از او خواست از حالات امام بگوید، گفت على علیه السّلام را در حالى دیدم که شب، پرده‏هاى خود را افکنده بود، و او در محراب ایستاده، محاسن را به دست گرفته، چون مار گزیده به خود مى‏پیچید، و محزون مى‏گریست و مى‏گفت) اى دنیا اى دنیاى حرام از من دور شو، آیا براى من خودنمایى مى‏کنى یا شیفته من شده‏اى تا روزى در دل من جاى گیرى هرگز مبادا غیر مرا بفریب، که مرا در تو هیچ نیازى نیست، تو را سه طلاقه کرده‏ام، تا باز گشتى نباشد، دوران زندگانى تو کوتاه، ارزش تو اندک، و آرزوى تو پست است. آه از توشه اندک، و درازى راه، و دورى منزل، و عظمت روز قیامت
حکمت 78
شناخت جایگاه جبر و اختیار
(اعتقادى)

و در جواب مردى شامى فرمود: (مرد شامى پرسید آیا رفتن ما به شام، به قضا و قدر الهى است امام با کلمات طولانى پاسخ او را داد که برخى از آن را برگزیدیم) واى بر تو شاید قضاء لازم، و قدر حتمى را گمان کرده‏اى اگر چنین بود، پاداش و کیفر، بشارت و تهدید الهى، بیهوده بود خداوند سبحان بندگان خود را فرمان داد در حالى که اختیار دارند، و نهى فرمود تا بترسند، احکام آسانى را واجب کرد، و چیز دشوارى را تکلیف نفرمود، و پاداش اعمال اندک را فراوان قرار داد، با نافرمانى بندگان مغلوب نخواهد شد، و با اکراه و اجبار اطاعت نمى‏شود، و پیامبران را به شوخى نفرستاد، و فرو فرستادن کتب آسمانى براى بندگان بیهوده نبود،«» و آسمان و زمین و آنچه را در میانشان است بى‏هدف نیافرید. این پندار کسانى است که کافر شدند و واى از آتشى که بر کافران است.
حکمت 79
ارزش حکمت و بى‏لیاقتى منافق
(علمى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: حکمت را هر کجا که باشد، فراگیر، گاهى حکمت در سینه منافق است و بى‏تابى کند تا بیرون آمده و با همدمانش در سینه مؤمن آرام گیرد.
حکمت 80
مؤمن و ارزش حکمت
(علمى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: حکمت گمشده مؤمن است، حکمت را فراگیر هر چند از منافقان باشد.
حکمت 81
میزان ارزش انسان‏ها (ارزش تخصّص و تجربه)
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: ارزش هر کس به مقدار دانایى و تخصّص اوست.
(این از کلماتى است که قیمتى براى آن تصوّر نمى‏شود، و هیچ حکمتى هم سنگ آن نبوده و هیچ سخنى، والایى آن را ندارد)«»
حکمت 82
ارزش‏هاى والاى انسانى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: شما را به پنج چیز سفارش مى‏کنم که اگر براى آنها شتران را پر شتاب برانید و رنج سفر را تحمّل کنید سزاوار است: کسى از شما جز به پروردگار خود امیدوار نباشد، و جز از گناه خود نترسد، و اگر از یکى سؤال کردند و نمى‏داند، شرم نکند و بگوید نمى‏دانم، و کسى در آموختن آنچه نمى‏داند شرم نکند، و بر شما باد به شکیبایى، که شکیبایى، ایمان را چون سر است بر بدن و ایمان بدون شکیبایى چونان بدن بى‏سر، ارزشى ندارد.
حکمت 83
روش برخورد با چاپلوسان
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: (به شخصى که در ستایش امام افراط کرد، و آنچه در دل داشت نگفت) من کمتر از آنم که بر زبان آوردى، و برتر از آنم که در دل دارى.

حکمت 84
مردم پس از جنگها
(سیاسى، نظامى) و درود خدا بر او، فرمود: باقى ماندگان شمشیر و جنگ، شماره شان با دوام‏تر، و فرزندانشان بیشتر است.
حکمت 85
پرهیز از ادّعاهاى علمى
(علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که از گفتن «نمى‏دانم» روى گردان است، به هلاکت و نابودى مى‏رسد.
حکمت 86
برترى تجربه پیرامون از قدرتمندى جوانان
(اخلاقى، تجربى) و درود خدا بر او، فرمود: اندیشه پیر در نزد من از تلاش جوان خوشایندتر است. (و نقل شده که تجربه پیران از آمادگى رزمى جوانان برتر است)
حکمت 87
ارزش استغفار (طلب بخشش از خدا)
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: در شگفتم از کسى که مى‏تواند استغفار کند و ناامید است.
حکمت 88
دو عامل ایمنى مسلمین
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: (امام باقر علیه السّلام از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام نقل فرمود) دو چیز در زمین مایه امان از عذاب خدا بود: یکى از آن دو برداشته شد، پس دیگرى را دریابید و بدان چنگ زنید، امّا امانى که برداشته شد رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بود، و أمان باقى مانده، استغفار کردن است، که خداى بزرگ به رسول خدا فرمود: «خدا آنان را عذاب نمى‏کند در حالى که تو در میان آنانى، و عذابشان نمى‏کند تا آن هنگام که استغفار مى‏کنند»
(این روش استخراج نیکوترین لطایف معنى، و ظرافت سخن از آیات قرآن است).
حکمت 89
راه اصلاح دنیا و آخرت
(اخلاقى، تربیتى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که میان خود و خدا اصلاح کند، خداوند میان او و مردم را اصلاح خواهد کرد، و کسى که امور آخرت را اصلاح کند، خدا امور دنیاى او را اصلاح خواهد کرد، و کسى که از درون جان واعظى دارد، خدا را بر او حافظى است.
حکمت 90
شناخت عالم آگاه
(علمى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: فقیه کامل کسى است که مردم را از آمرزش خدا مأیوس، و از مهربانى او نومید نکند، و از عذاب ناگهانى خدا ایمن نسازد.
حکمت 91
راه درمان روان (روانکاوى، روانشناسى بالینى)
(علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: همانا این دل‏ها همانند بدن‏ها افسرده مى‏شوند، پس براى شادابى دلها، سخنان زیباى حکمت آمیز را بجویید.«»
حکمت 92
والاترین دانش
(علمى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: بى‏ارزش‏ترین دانش، دانشى است که بر سر زبان است، و برترین علم، علمى است که در اعضا و جوارح آشکار است.
حکمت 93
فلسفه آزمایشها
(اخلاقى، اجتماعى)

و درود خدا بر او، فرمود: فردى از شما نگوید: خدایا از فتنه به تو پناه مى‏برم، زیرا کسى نیست که در فتنه‏اى نباشد، لکن آن که مى‏خواهد به خدا پناه برد، از آزمایش‏هاى گمراه کننده پناه ببرد، همانا خداى سبحان مى‏فرماید: «بدانید که اموال و فرزندان شما فتنه شمایند» معنى این آیه آن است که خدا انسان‏ها را با اموال و فرزندانشان مى‏آزماید، تا آن کس که از روزى خود ناخشنود، و آن که خرسند است، شناخته شوند، گر چه خداوند به احوالاتشان از خودشان آگاه‏تر است، تا کردارى که استحقاق پاداش یا کیفر دارد آشکار نماید، چه آن که بعضى مردم فرزند پسر را دوست دارند و فرزند دختر را نمى‏پسندند، و بعضى دیگر فراوانى اموال را دوست دارند و از کاهش سرمایه نگرانند.
حکمت 94
شناخت نیکى‏ها و خوبیها
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: (از امام پرسیدند «خیر» چیست فرمود) خوبى آن نیست که مال و فرزندت بسیار شود، بلکه خیر آن است که دانش تو فراوان، و بردبارى تو بزرگ و گران مقدار باشد، و در پرستش پروردگار در میان مردم سر فراز باشى، پس اگر کار نیکى انجام دهى شکر خدا به جا آورى، و اگر بد کردى از خدا آمرزش خواهى. در دنیا جز براى دو کس خیر نیست. یکى گناه کارى که با تو به جبران کند، و دیگر نیکوکارى که در کارهاى نیکو شتاب ورزد.
حکمت 95
تقوى و ارزش أعمال
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: هیچ کارى با تقوا اندک نیست، و چگونه اندک است آنچه که پذیرفته شود
حکمت 96
ارزش علم و بندگى
(اخلاقى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود: نزدیک‏ترین مردم به پیامبران، داناترین آنان است، به آنچه که آورده‏اند. سپس این آیه را تلاوت فرمود: «همانا نزدیک‏ترین مردم به ابراهیم آنانند که پیرو او گردیدند، و مؤمنانى که به این پیامبر خاتم پیوستند» (سپس فرمود) دوست محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم کسى است که خدا را اطاعت کند هر چند پیوند خویشاوندى او دور باشد، و دشمن محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم کسى است که خدا را نافرمانى کند، هر چند خویشاوند نزدیک او باشد.
حکمت 97
ارزش یقین
(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: (صداى مردى از حروراء«» را شنید که نماز شب مى‏خواند و قرآن تلاوت مى‏کرد) خوابیدن همراه با یقین، برتر از نمازگزاردن با شک و تردید است.
حکمت 98
ضرورت عمل کردن به روایات
(علمى، اجتماعى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: چون روایتى را شنیدید، آن را بفهمید عمل کنید، نه بشنوید و نقل کنید، زیرا راویان علم فراوان، و عمل کنندگان آن اندکند.

حکمت 99
تفسیر الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا
 
(علمى، تفسیرى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: (شنید که شخصى گفت الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا) این سخن ما که مى‏گوییم «ما همه از آن خداییم» اقرارى است به بندگى، و اینکه مى‏گوییم «بازگشت ما به سوى او است» اعترافى است به نابودى خویش.
حکمت 100
روش مناجات کردن
(معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: (آنگاه که گروهى او را ستایش کردند فرمود:) بار خدایا تو مرا از خودم بهتر مى‏شناسى، و من خود را بیشتر از آنان مى‏شناسم، خدایا مرا از آنچه اینان مى‏پندارند، نیکوتر قرار ده، و آنچه را که نمى‏دانند بیامرز